به گروه اینترنتی جذاب و پر از تفریحات جالب ایران روشن خوش آمدید. از آرشیو ما در پایین صفحه نیز دیدن کنید

Sunday, August 31, 2008

[..:: IRANROSHAN ::..] Avvalin Zani ke Diplom Gereft

 
 

afsharsh@modares.ac.ir

 
 
   

 

به گروه شاد و بدون سانسور ایران روشن بپیوندید

http://groups.yahoo.com/group/Iranroshan

قرص پاور پیل

مبدل بنزین عادی به سوپر

25 درصد کاهش سوخت بنزین

76 درصد کاهش مونواکسید کربن و افزایش زیاد شتاب و قدرت موتور

88336488 تلفن ارتباط با ماست

 

 

گفتگو با یکی از اولین دخترانی که در اصفهان دیپلم گرفت

فکر می کردم ۵۰ سال زود به دنیا آمده ام!!

 

Photo By Hadi Nili

به شناسنامه، �طلعت شاه ناصری� متولد سال ۱۲۹۸ است اما خودش حدس می زند سنش بیش از چیزی است که در شناسنامه نوشته اند. در سال ۱۳۱۵ هم دیپلم گرفته. یکی از اولین دختران اصفهانی است که دیپلم گرفته اند. می گوید همان موقع مدیر مدرسه شان تصدیق ششم ابتدایی داشته است.

آن ها چهار نفر بودند. سه دختر دیگر، یکی خانم �فخری سجادی� است، دیگری �خانم نظمی�، و سومی خانم �ملوک ربانی�. می گوید از آن میان، فخری سجادی شهردار ناحیه ۵ اصفهان شد و ملوک ربانی مدیر مدرسه بهشت آیین؛ از مهم ترین مدرسه های دخترانه شهر اصفهان. خانم نظمی اما شوهر که کرد، به خانه نشست.

آن روزها اصفهان دو مدرسه دخترانه داشت: �بهشت آیین� و �بانوان�. مدرسه طلعت، مدرسه بانوان بود؛ یک مدرسه عمومی. طلعت خانم یادش می آید: �اما با این که مدرسه اش عمومی بود، همه کس را راه نمی دادند. یعنی همه کس توان پرداخت شهریه را نداشت. یادم است شهریه ام سالی ۱۵ قران بود؛ پولی که آن موقع "خیلی" بود.�

به �کشف حجاب� سال ۱۳۱۴ که می رسد، انگار مطمئن نیست ذوقش را نشان بدهد یا تاسفش را. �شب "کشف حجاب" تا صبح خوابم نبرد. ذوق این را داشتم که صبح یک کلاه و کت مخمل می‌پوشم و کفش پاشنه دار. خر بودم؛ نمی‌دانستم کفش پاشنه دار برای مدرسه نیست!� همزمان یادش می آید آن چند همکلاسی را که بعد از کشف حجاب، دیگر نتوانستند درسشان را ادامه دهند و خانه نشین شدند؛ رفیق های نیمه راه.

درباره واکنش مردم آن روز به این که به عنوان یک دختر به مدرسه می رفت، می گوید: �خوش شان نمی آمد اما فحش هم نمی دادند!� انگیزه اش از درس خواندن، این بوده که برود سر کار. �بلافاصله بعد از گرفتن دیپلم، رفتم استخدام شدم. رشوه دادم؛ دو برابر حقوقی که باش استخدام شدم. می ارزید!�

با وجود رشوه ای که داد تا استخدام شود، می گوید خودش هیچ وقت رشوه نگرفته. جایگاه اداری اش اجازه می داد زیرمیزی های درست و حسابی ای بگیرد، اما �خدا می داند یک قران هم دزدی نکردم! بودند افرادی مثل من که زندگی شان را با پول دزدی و رشوه ساختند.� رشوه را به لهجه اصفهانی اش می گوید �رُشوه�.

�ارتقاء برای زنان ممنوع بود�

کارکردن برای طلعت جوان، سخت و گاه آزاردهنده بوده: �سال ها آن جا خون دل خوردم. به عنوان ماشین نویس استخدام شدم. به عنوان دیگری نمی توانستند استخدامم کنند. فقط ماشین نویسی را در شان زن می دیدند.� می گوید همکارانش به او حسادت می کرده اند. �تمام مردهایی که در اداره ام بودند، تصدیق ششم ابتدایی داشتند. حتی یک دیپلمه یا یک سیکلی هم بین شان نبود. ولی دستور بود که به زن ترقی ندهند. برای زن اهمیت قائل نبودند. تا این که سال ۴۵ یا حول و حوش آن بود که دستور آمد خانم ها می توانند در اداره ها سمت بگیرند. تا قبل از آن سمت نداشتم. شدم رئیس دفتر اداره. دوسال که گذشت، شدم رئیس امور اداری. با همین سمت هم موقع انقلاب بازنشسته شدم. نوشتم به اداره که چون سنوات خدمتم به حد نصاب رسیده و شوهرم هم مریض است، می خواهم بازنشسته شوم.�

آرزوی برآورده نشده خانم شاه ناصری، این بوده که به دانشگاه برود و تحصیلش را ادامه دهد. �آن موقع که دیپلمم را گرفتم، اصفهان دانشگاه نداشت. فقط تهران بود. اما بودجه اش را نداشتم که بروم تهران. آرزویم بود می رفتم دانشگاه. اما نمی توانستم. اقوام مان امل بودند! بد می دانستند. بعدش هم که برای خودم حقوق بگیر شدم، شوهر کرده بودم و بچه داشتم. نمی توانستم ولشان کنم و بروم دانشگاه.�

�به روی شوهرم نیاوردم که دیپلم ندارد�

طلعت، ۲۳ ساله بود که ازدواج کرد. با شوهر مرحومش که شیرازی بود و ۱۰ - ۱۵ سال از خودش بزرگ تر، در همان اداره ای که کار می کرده آشنا شده است. هیچ خواستگاری یا مراسم رسمی ای هم در کار نبوده. همسرش او را پشت تلفن از پدر طلعت خانم خواستگاری کرده است. �وقتی گفتم این خوب است، پدرم راضی شد. می دانست راه خطا نمی روم.� مهریه خانم شاه ناصری، هزار تومان بوده: �نه پَست بود و نه مثل این روزها که میلیون میلیون است.� همسر خانم شاه ناصری، تصدیق ششم ابتدایی داشته: �ولی در تمام عمر یک بار به رویش نیاوردم که من دیپلم دارم و تو نداری.�

حالا ۳ دختر، ۱ پسر، ۱۱ نوه، و ۶ نتیجه دارد. به تربیت فرزندانش می بالد: �در تربیت این ها کم نگذاشتم. برایم ارزش قائل اند که تربیتم درست بوده.� طلعت شاه ناصری می گوید: �هرچه خودم به عنوان یک زن تحقیر شدم، عوضش دخترهایم را جوری بار آوردم که زیر بار تحقیر زن نروند.�

خانم شاه ناصری این بخت را داشته که همسری هم فکر و هم عقیده اش داشته باشد. �اصلا یک بار هم حرف این نشد که نروم سر کار.� البته به نظر خودش، این به خاطر �حجب و حیا�ی خودش بوده و این که شوهرش می دانسته طلعت کار خطایی نمی کند: �در این ۳۰ سال که در اداره بودم، یک بار کسی به من نگفت چرا خندیدی یا چرا با فلانی آن طوری حرف زدی؟ خودم می فهمیدم چه طور رفتار کنم. با حیا رفتار می کردم. حجاب نداشتم اما یک بار هم آستین کوتاه نپوشیدم.�

روزگار خودش را با این روزها مقایسه می کند: �حالا با وقتی که ما درس می خواندیم، خیلی تفاوت دارد. آن زمان هنوز حجب و حیا بود. هنوز دخترها دنبال حرکت هایی که حالا می روند، نبودند. ولی حالا هرکی هرکی است! دخترها که هر کار می خواهند می کنند و پسرها هم که برایشان خوب شده! مثلاً دوست می گیرند؛ رفیق می گیرند. اما من از این حرف ها نداشتم. ابداً!�

�از زن بودنم، شرمنده ام�

صدای خسته و بی رمق طلعت خانم وقتی تلخ می شود که یاد دشواری ها و مشقت های زندگی اش به عنوان یک شهروند مونث جامعه ایرانی می افتد: �در عمری که کرده ام، همیشه از زن بودنم عار داشته ام. می گویم خدا به من ظلم کرد که زن خلقم کرد با همان لحن مادربزرگانه اش می گوید: �قدر مرد بودنت را بدان! نمی دانی زن چه قدر توسری می خورد...�

طلعت جوان جز این که از زن بودنش ناراحت بوده، علاوه بر آن از زمانه اش هم دل خوشی نداشته: �جوان که بودم می گفتم ۵۰ سال زود به دنیا آمده ام! به خیالم ۵۰ سال بعد همه چیز ترقی می کند! نمی دانستم این اوضاع می شود!� می گوید دیگر حالا به ۵۰ سال بعد هم فکر نمی کند: �نمی خواهم باشم. مایه دردسر شده ام. دیگر مغزم کار نمی کند... این قدر خسته و مریضم که هیچ چیز از این روزهایم نمی فهمم. بیشتر از این ناراحتم که زمانی یک مقامی برای خودم داشته ام ولی حالا این طور زمین گیرم.�

 

Photo By Hadi Nili

 


خاطره ای یادش می آید که لبخند به چهره اش می آورد: �یکی از معلم هایمان، آقاجان �همامی� بود. خداوند ادبیات بود. یک بار سر کلاس از همه دانش آموزها سوالی پرسید که هیچ کس نتوانست جواب بدهد اما من جواب دادم. برایم نوشت: اگر شه ناصری پندم دهد گوش / نسازد پندهایم را فراموش / رباید گوی سبقت همگنان را که با فهم است و با ادراک و باهوش.� به شوخی و خنده اضافه می کند: �اما حالا نه فهم دارم، نه ادراک، و نه هوش! دیگر جمع و تفریق هم یادم رفته.�

�زیر سایه مرتضی علی�

طلعت شاه ‌ناصری و خانه‌اش در خیابان �خاقانی� اصفهان، هر دو از مرداد این شهر بی رمق تر شده اند. از آن بلند پروازی ها دیگر خبری نیست. حالا حکایت پیری و نارسایی کبد و قرص های صبح و ظهر و شب است و نفس ها که سخت و بریده می روند و می آیند. خانم شاه ناصری این روزها از کم کاری کبد رنج می برد. فقط ۴ درصد از کبدش وفادار مانده است. این نارسایی، بدنی نحیف و کم رمق برایش باقی گذاشته. همه �گذشته ها� را با بیانی گرم، مثل یک قصه تعریف می کند؛ قصه ای که البته به فراخور سن و سال، رشته اش مدام از دست قصه گو در می رود.

می گوید �رفتنی� است و دعا می‌کند: �همه مان زیر سایه مرتضی علی�. �مرتضی علی� را با تاکید خاصی می گوید و بعد با لحنی که انگار بخواهد کسی را از اشتباه در بیاورد، توضیح می دهد: �درست است که مثل خیلی های دیگر نبوده ام و مدرسه رو و دختر بیرون شدم؛ اما اهل دین و مذهب هم بودم. شاید بعضی وقت ها حواسم پرت شود و نماز یا روزه ام پس و پیش شود اما "معتقد"م. اگر الان برایم قرآن بیاورید و هرجایش را باز کنید، می توانم بخوانم. این ها را همه در مدرسه یاد گرفتم.�

بعد از ساعتی، وقت رفع زحمت می رسد. توان بدرقه را ندارد اما همان طور که به زحمت از روی مبل چوبی بلند می شود، با لحنی که رنگی از هشدار دارد، می گوید: �طولی نمی کشد که شما هم همین می شوید؛ مثل من پیر و افتاده. یک دفعه چشم باز می کنید می بینید دیگر نمی توانید آن کارهایی که سابق می کردید را بکنید... دو چیز است که نمی شود کاریش کرد: یکی پیری، و یکی هم مردن

 

 

و در انتها ...قرص پاور پیل فراموش نشه

مبدل بنزین عادی به سوپر

25 درصد کاهش سوخت بنزین

 

76 درصد کاهش مونواکسید کربن و افزایش زیاد شتاب و قدرت موتور

88336488 تلفن ارتباط با ماست

 
 
 
     
 

 
 

 

 
     

  

 

 

 

 

 
 

 
 
     

 

__._,_.___

Your email settings: Individual Email|Traditional
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe

__,_._,___

Saturday, August 30, 2008

[farsibooks] majale movafghiat- jadid --- مجله موفقيت شماره جديد

 
Advertisement
Advertisement

 

يا علي گفتيم و عشق آغاز شد ....

شماره دوم مجله موفقيت به لطف خدا منتشر شد ...  از کليه کساني که مي توانند در ين حرکت ما را همراهي نميند دعوت بعمل مي يد . جهت هرگونه هماهنگي از صفحه تماس با استفاده فرمييد ...  شماره جديد را دانلود بفرمييد .

دانلود مجله موفقيت – سال اول – شماره دوم – شهريور 87

دانلود مجله – سال اول – شماره اول – مرداد 87

 

Advertisement

تا حالا فکرشو کردی ؟!!

گاهي به نگاهت نگاه کن !

 

انيشتين می‌گفت : « آنچه در مغزتان می‌گذرد، جهانتان را می‌آفريند. »

  

Advertisement Advertisement

__._,_.___
This is a non-political list.
Recent Activity
Visit Your Group
Yahoo! Groups

Familyographer Zone

Learn how to take

great pictures.

Yahoo! Groups

Find balance

between nutrition,

activity & well-being.

All-Bran

10 Day Challenge

Join the club and

feel the benefits.

.

__,_._,___

Monday, August 18, 2008

[..:: IRANROSHAN ::..] Ka'abe az Adam ta Hala

 
 

afsharsh@modares.ac.ir

 
 
   

 

به گروه شاد و بدون سانسور ایران روشن بپیوندید

http://groups.yahoo.com/group/Iranroshan

قرص پاور پیل

مبدل بنزین عادی به سوپر

25 درصد کاهش سوخت بنزین

76 درصد کاهش مونواکسید کربن و افزایش زیاد شتاب و قدرت موتور

88336488 تلفن ارتباط با ماست

 

 


کعبه از آدم تا کنون

 

مکه در زمان حضرت آدم. سرزميني خشک و بي آب و علف. 

حضرت ابراهيم و فرزندش اسماعيل اولين بار خانه کعبه را بنا نهادند. با جاري شدن چشمه زمزم کم کم قبايلي جذب اين ناحيه شده و در اطراف خانه کعبه ساکن شدند.

نقاشي از شهر مکه در سال 1721.

.

مکه در سال 1880.

جاري شدن سيل در مکه در سال 1360 هجري.

مکه سال 1960.

در سال ???? گروهي مسلح با ادعاي مهدويت مسجدالحرام را به تصرف خود درآوردند. که متاسفانه باعث تير اندازي و شليک توپ در مسجدالحرام براي دستگيري اين افراد شد.

تصوير مسجدالحرام در حال حاضر.

تصوير ماهواره اي مسجدالحرام.

و اين هم طرح توسعه مکه که قرار است تا سال 2012 آماده شود و پذيراي 2 ميليون زائر باشد

 

و در انتها ...قرص پاور پیل فراموش نشه

مبدل بنزین عادی به سوپر

25 درصد کاهش سوخت بنزین

 

76 درصد کاهش مونواکسید کربن و افزایش زیاد شتاب و قدرت موتور

88336488 تلفن ارتباط با ماست

 
 
 
     
 

 
 

 

 
     

  

 

 

 

 

 
 

 
 
     

 

__._,_.___

Your email settings: Individual Email|Traditional
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe

__,_._,___
Newer Posts Older Posts Home

Blog Archive