به گروه اینترنتی جذاب و پر از تفریحات جالب ایران روشن خوش آمدید. از آرشیو ما در پایین صفحه نیز دیدن کنید

Sunday, November 29, 2009

..:: IRAN ROSHAN ::.. Razhaye Zendegi & Tebbe Sonati [24]



 
 
 
 
 
 
قسمت 24
 

 

 

 

 

 

 

رازهای زندگی: قسمت بیست و چهارم : نوشته : آرش روشن (عضو هیئت مدیره کانون طب سنتی ایران)

حضور در دفاتر کانون طب سنتی و مشاوره رایگان میباشد:88336487-88336488-88004967

سایت حکیم ایرانی پل ارتباطی شما با متخصصین طب سنتی 

www.HAKIMIRANI.com

عرض سلام خدمت شما:

امیدوارم اوقات خوبی را تا الان گذرانده باشید.

همانطور که میدانید این روزها مردم کشورمان اعتقاد و اعتماد زیادی نسبت به طب سنتی و روش های درمان آن پیدا کردند و خدائی نکرده کوچکترین اشتباهی در درمان ، تمام زحمات همکارانم را که سالهاست برای تعالی این علم کوشش کردند را به هدر خواهد داد.به همین جهت توصیه میکنم برای درمان حتما" به مراکزی مراجعه کنید که از متخصصین آن اطمینان کافی دارید.

این حرفها را گفتم چون توی ماه قبل،برای بخش پژوهش وزارت بهداشت، تحقیق روی واکنش گلبولهای سفید بدن در هنگام خون دادن و حجامت داشتم و این تحقیق من را وادار کرد تا به مراکز و محل های حجامت سر بزنم و از تجربیات اساتید استفاده کنم. ولی نتیجه ائی که گرفتم اشتباه محض در روش حجامت و بادکش نمودن افراد حین حجامت بود که متاسفانه اکثر افراد حاجم رعایت نمیکردند.

اکثر مراکز حجامت برای صرفه جوئی در وقت ، از دستگاههای مکش و کمپرسورهای یخچال برای مکش محل حجامت استفاده میکنند و کار حجامت را ظرف 5 دقیقه تمام میکنند. در صورتیکه اولین اصل در حجامت این است که موضع حجامت باید دفعه اول دستی و بادکش گرم(با حرارت متناوب) بادکش شود، و حداقل سه بار مکش و لیوان جابجا شود، و این امر موجب میشود دو گروه از مجموعه دفاعی گلبول های سفید به نام ماستل ها و نوکلئوئیدها فعال شده و به سطح پوست هجوم بیاورند و سیستم دفاعی بدن را تقویت کنند. در ضمن فراموش نکنید ما میانگین صد و سیزده نوع حجامت داریم که هر نوع آن برای هر بیماری تعریف مشخصی دارد.مثلا" تعداد تیغ زدن و میزان خون گرفتن و تعداد دفعات بادکش و زاویه تیغ زدن برای افرادی که دچار آلرژی فصلی یا اگزما هستند با یک شخصی که مشکل ازدیاد تری گلیسیرید دارد زمین تا آسمان فرق دارد. و این بدان معنی نیست که همه افراد را از یک محل و یک میزان حجامت نمود.حتی روز حجامت برای هر شخص با طبع او فرق دارد، مثلا" طبع من گرم و تر و دارای وزن اضافه تا 5 کیلو زمان مناسب برای حجامت بین 12 تا 14 ماه قمری میباشد.ولی چیزی که من دیدم در تمام مراکز ،مردم را با یک روش از زیر تیغ میگذرانند و این شیوه فقط باعث بی اعتمادی مردم و در پی آن عدم رشد و بسط فرهنگ طب سنتی در آینده خواهد بود.

بگذریم:امروز میخواهم با کمی توجه به تحول مهمی در مورد خانمهائی که در سن 30 سال به بعد دچار افتادگی رحم یا مثانه میشوند دست پیدا کنیم!

اگر دقت کنید کشور ایران رکوردار بیماری افتادگی رحم در کل دنیا میباشد و اکثر خانمهای ایرانی که سن سی سال را میگذرانند گرفتار این بیماری میشوند.

یکی از اشتباهاتی که در فرهنگ ما جا افتاده است،ناهار خوردن سنگین و سبک خوردن شام میباشد که طبق فرهنگ غلط ابتدا سوپ بعد ناهار و بعد سالاد میل میشود که این فرهنگ از غرب به کشور ما وارد شده است. در صورتیکه همین سوپ، خود یک غذای کامل میباشد و توام شدن آن با یک غذای گوشتی یا خورشتی چه فشاری به معده وارد میکند! حالا فرض کنید خانم جان که یک شکم هم زائیده و رحم بعد از زایمان دچار وضعیت کششی الاستیک شده، با شکم پر فورا" بخواهد بلند شود و ظرفها را شستشو کند و کارهای خانه را با شکم خیلی سیر و فورا" بعد از خوردن انجام دهد! به نظر شما چه اتفاقی بعد از کار سنگین خانه درست بعد از صرف غذا برای او ما افتد؟ همین می شود عامل افتادگی رحم در بانوان ایرانی که اگر دقت کنید 80 درصد مادرها گرفتار این معضل هستند. به هر حال برای درمان این بیماری مرزه+ زرشک آبگیری را دم نموده صبح میل کنید و نیم مثقال ریوند چینی را کوبیده و با یک مثقال فندق تلخ کوبیده ترکیب نموده و روزی 3 بار میل کنید و شب سیاهدانه نیمکوب+ عسل میل کنید و از نوشیدن دم کرده میخک غافل نشوید(زیر ناف تا کنار پهلو را روزی یکبار بادکش دوار انجام دهید)

 این مدت در مورد درمان فوری زخم های سطحی که حین کار ایجاد میشود از من سئوال شده است.

به هر حال ما معصوم که نیستیم! برای همه ما در ماه یک بار اتفاق می افتد که بر اثر جسم تیز یا عامل سخت دچار خراشیدگی یا زخم روی پوست بدن شویم. برای اینکه فورا" اثر زخم را التیام ببخشیم ابتدا محل زخم را با آب پیاز کمپرس کنید، سپس آب سیب را با روغن زیتون مخلوط نموده و بر زخم بمالید و بعد یک لایه عسل روی زخم مالیده و آن را ببندید.

و اما: برای کسانی که به خاطر استفاده بیش از حد لوازم آرایش دچار ایجاد جرم بر روی پوست صورت شده اند و صورت آنها ذچار لک و پیس حاصل از آرایش شده اند: شب ها باقلای تازه را بکوبید و با شیر ترکیب نموده و بر صورت خود ضماد نمائید. در ضمن هفته ائی دو بار آرد عدس را با عرق رازیانه ترکیب نموده و نیم ساعت قبل از حمام روی پوست خود ماسک کنید و در حمام بشوئید.

در مورد روماتیسم ، من یک نسخه و دستورالعمل قطعی در سایت حکیم ایرانی به آدرس www.hakimirani.com قرار دادم و دوستانی که دچار این مشکل هستند میتوانند از این دستورالعمل برای درمان استفاده نمایند.

در مورد ماه گرفتگی ،توی یکی از نسخ قدیمی که از دکتر شاهد به دست من رسیده ، فضله گنجشک را بر روی آن به مدت 40 شب با آب رقیق نموده و روی آن شب تا صبح ضماد نمائید، همینطور شنبلیله کوبیده+ زرده تخم مرغ+ سبزی شاهی کوبیده را هفته ائی دو بار روی آن بمالید تا 6 ساعت تا کم کم اثر آن رفع شود.

در مورد لک های آبستنی، یعنی لک هائی که در طول بارداری ایجاد می شوند، باید مردار سنگ 10 گرم+پوست تخم مرغ و تخم ترب از هر کدام 20 گرم و نشاسته+ مغز بادام + تخم خیار+تخم خربزه از هرکدام 30 گرم همه را نرم سائیده و هر شب هنگام خواب با شیر ترکیب نموده و روی لک ضماد نمائید و صبح با پنبه و گلاب آن را پاک نمائید.

و اما: خیلی از دوستان در گذشته رفتند سراغ خالکوبی و اسم عشقشون را روی بدن خالکوبی کردند، حالا بعد از مدت ها عشقشون رفته که رفته و حالا با پشیمانی زیاد قصذ پاک کردن اسم خالکوبی شده را از روی بدن خودشون دارند:ابتدا روی پوست را با بوره ارمنی و آب گرم خوب بشوئید، سپس سقز را در عسل ترکیب نموده و روی آن ضماد کنید و تا سه روز روی محل بماند و پس از 3 روز باز کنید و با آب نمک بشوئید ، بعد از یک ساعت دوباره به دستور قبل عمل کرده تا نتیجه کار را کامل بگیرید.

در آخر میخواهم یک مطلب خیلی مهم بگویم که به خاطرش بحث و جدل زیادی با متخصصین و پزشکان دیگر دارم:

بادکش جزء روش های درمانی است که اگر کسی تخصص کافی در شناخت چاکراها و نقاط تجمیع رگ های عصبی داشته باشد، به راحتی میتواند در تسکین درد و حتی درمان قطعی بیماری اقدام نماید، مثلا" برای کسی که دچار ضعف اسپرم میباشد میتوان با روش بادکش در استخوان خاجی (استخوان بالای باسن) 5 دقیقه 3 بار در روز نسبت به افزایش اسپرم اقدام کرد و غیره .

حال زمانی که شما بدن خود را بادکش میکنید، رنگ و جای بادکش برای هر کس بیان کننده بیماری خاصی است. مثلا" اگر جای بادکش روی بدن شما بنفش مایل به مشکی باشد نشان از سرماخوردگی و سودای بالای بدن دارد و اگر جای بادکش قرمز همراه با زمینه زرد رنگ باشد ، نشان از ترشح بیش از حد صفرا و گرمی بیش از حد بدن میباشد، اگر جای بادکش قرمز خالص باشد نشان از دموی بودن و سالم بودن بدن فرد میباشد و اگر جای بادکش سفید و قرمز باشد نشان از تنبلی کلیه اختلال در ترشح غدد میباشد (مخصوصا" اختلال و سردی رحم در خانمها)

امیدوارم مطالب قسمت بیست و چارم برای شما مفید واقع شده باشد، از این به بعد جواب سئوالات شما در سایت حکیم ایرانی به آدرس www.hakimirani.com داده میشود و در مقالات فقط موضوعات ذکر میشود.

برای دریافت لیست محصولات کانون طب سنتی اینجا را کلیک کنید

و اما دوستانی که پیگیر برنامه های لاغری و کاهش وزن هستند! تا الان 90 درصد کسانی که از طریق کانون طب سنتی به سراغ کاهش وزن رفتند به موفقیت چشمگیری دست یافتند. برای اطلاعات بیشتر اینجا را کلیک کنید

 

درمان فوری بیماری دیابت اینجا را کلیک کنید

 درمان کامل تیروئید (کم کاری و پرکاری) اینجا را کلیک کنید

 

 سلامت باشید

آرش روشن

تلفن کانون طب سنتی ایران مشاوره رایگان : 88336487-88004967-88336488

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 
 
 
 
     

  

 

 

 

 

 
 
 
 
 
 

 

 

 



__._,_.___


Your email settings: Individual Email|Traditional
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe

__,_._,___

[farsibooks] Fw: "دروغ هاي مادرم"

 



---
-




 





 
"فرزندم برنج بخور، من گرسنه نیستم." و این اوّلین دروغی بود که به من گفت.

 زمان گذشت و قدری بزرگتر شدم. مادرم کارهای منزل را تمام میکرد و بعد برای صید ماهی به نهر کوچکی که در کنار منزلمان بود می‏رفت.  مادرم دوست داشت من ماهی بخورم تا رشد و نموّ خوبی داشته باشم. یک دفعه توانست به فضل خداوند دو ماهی صید کند.  به سرعت به خانه بازگشت و غذا را آماده کرد و دو ماهی را جلوی من گذاشت. شروع به خوردن ماهی کردم و اوّلی را تدریجاً خوردم.

 مادرم ذرّات گوشتی را که به استخوان و تیغ ماهی چسبیده بود جدا میکرد و میخورد؛ دلم شاد بود که او هم مشغول خوردن است.  ماهی دوم را جلوی او گذاشتم تا میل کند.  امّا آن را فوراً به من برگرداند و گفت:

"بخور فرزندم؛ این ماهی را هم بخور؛ مگر نمیدانی که من ماهی دوست ندارم؟"  و این دروغ دومی بود که مادرم به من گفت.


قدری بزرگتر شدم و ناچار باید به مدرسه می
رفتم و آه در بساط نداشتیم که وسایل درس و مدرسه بخریم. مادرم به بازار رفت و با لباسفروشی به توافق رسید که قدری لباس بگیرد و به در منازل مراجعه کرده به خانمها بفروشد و در ازاء آن مبلغی دستمزد بگیرد. 

 شبی از شبهای زمستان، باران می‏بارید. مادرم دیر کرده بود و من در منزل منتظرش بودم. از منزل خارج شدم و در خیابانهای مجاور به جستجو پرداختم و دیدم اجناس را روی دست دارد و به در منازل مراجعه میکند. ندا در دادم که، "مادر بیا به منزل برگردیم؛ دیروقت است و هوا سرد. بقیه کارها را بگذار برای فردا صبح."  لبخندی زد و گفت:

 "پسرم، خسته نیستم." و این دفعه سومی بود که مادرم به من دروغ گفت.


 
به روز آخر سال رسیدیم و مدرسه به اتمام میرسید.  اصرار کردم که مادرم با من بیاید. من وارد مدرسه شدم و او بیرون، زیر آفتاب سوزان، منتظرم ایستاد.  موقعی که زنگ خورد و امتحان به پایان رسید، از مدرسه خارج شدم. 

 مرا در آغوش گرفت و بشارت توفیق از سوی خداوند تعالی داد.  در دستش لیوانی شربت دیدم که خریده بود من موقع خروج بنوشم.  از بس تشنه بودم لاجرعه سر کشیدم تا سیراب شدم. مادرم مرا در بغل گرفته بود و "نوش جان، گوارای وجود" می‏گفت.  نگاهم به صورتش افتاد دیدم سخت عرق کرده؛ فوراً لیوان شربت را به سویش گرفتم و گفتم، "مادر بنوش." گفت:

 "پسرم، تو بنوش، من تشنه نیستم." و این چهارمین دروغی بود که مادرم به من گفت.


بعد از درگذشت پدرم، تأمین معاش به عهده مادرم بود؛ بیوه
زنی که تمامی مسئولیت منزل بر شانهء او قرار گرفت. می‏بایستی تمامی نیازها را برآورده کند. زندگی سخت دشوار شد و ما اکثراً گرسنه بودیم. عموی من مرد خوبی بود و منزلش نزدیک منزل ما. غذای بخور و نمیری برایمان می‏فرستاد. وقتی مشاهده کرد که وضعیت ما روز به روز بدتر می‏شود، به مادرم نصیحت کرد که با مردی ازدواج کند که بتواند به ما رسیدگی نماید، چه که مادرم هنوز جوان بود. امّا مادرم زیر بار ازدواج نرفت و گفت:

 "من نیازی به محبّت کسی ندارم..." و این پنجمین دروغ او بود.


درس من تمام شد و از مدرسه فارغ
التّحصیل شدم. بر این باور بودم که حالا وقت آن است که مادرم استراحت کند و مسئولیت منزل و تأمین معاش را به من واگذار نماید. سلامتش هم به خطر افتاده بود و دیگر نمی‏توانست به در منازل مراجعه کند. پس صبح زود سبزیهای مختلف می‏خرید و فرشی در خیابان می‏انداخت و می‏فروخت. وقتی به او گفتم که این کار را ترک کند که دیگر وظیفهء من بداند که تأمین معاش کنم. قبول نکرد و گفت:

"پسرم مالت را از بهر خویش نگه دار؛ من به اندازهء کافی درآمد دارم." و این ششمین دروغی بود که به من گفت.


درسم را تمام کردم و وکیل شدم. ارتقاء رتبه یافتم. یک شرکت آلمانی مرا به خدمت گرفت. وضعیتم بهتر شد و به معاونت رئیس رسیدم. احساس کردم خوشبختی به من روی کرده است. در رؤیاهایم آغازی جدید را می‏دیدم و زندگی بدیعی که سراسر خوشبختی بود. به سفرها می‏رفتم.
 
با مادرم تماس گرفتم و دعوتش کردم که بیاید و با من زندگی کند. امّا او که نمی‏خواست مرا در تنگنا قرار دهد گفت:

"فرزندم، من به خوش‏گذرانی و زندگی راحت عادت ندارم."

و این هفتمین دروغی بود که مادرم به من گفت.

 


مادرم پیر شد و به سالخوردگی رسید.
 
به بیماری سرطان  دچار شد و لازم بود کسی از او مراقبت کند و در کنارش باشد. امّا چطور می‏توانستم نزد او بروم که بین من و مادر عزیزم شهری فاصله بود.  همه چیز را رها کردم و به دیدارش شتافتم.  دیدم بر بستر بیماری افتاده است. وقتی رقّت حالم را دید، تبسّمی بر لب آورد. درون دل و جگرم آتشی بود که همهء اعضاء درون را می‏سوزاند. سخت لاغر و ضعیف شده بود. این آن مادری نبود که من می‏شناختم. اشک از چشمم روان شد. امّا مادرم در مقام دلداری من بر آمد و گفت:

 "گریه نکن، پسرم. من اصلاً دردی احساس نمیکنم." و این هشتمین دروغی بود که مادرم به من گفت.


وقتی این سخن را بر زبان راند، دیدگانش را بر هم نهاد و دیگر هرگز برنگشود. جسمش از درد و رنج این جهان رهایی یافت.

این سخن را با جمیع کسانی میگویم که در زندگیاش از نعمت وجود مادر برخوردارند. این نعمت را قدر بدانید قبل از آن که از فقدانش محزون گردید.

این سخن را با کسانی میگویم که از نعمت وجود مادر محرومند. همیشه به یاد داشته باشید که چقدر به خاطر شما رنج و درد تحمّل کرده است و از خداوند متعال برای او طلب رحمت و بخشش نمایید.

مادر دوستت دارم. خدایا او را غریق بحر رحمت خود فرما همانطور که مرا از کودکی تحت پرورش خود قرار داد.



 








__._,_.___
This is a non-political list.
.

__,_._,___

Friday, November 13, 2009

..:: IRAN ROSHAN ::.. Mosabeghe Iran Japon



 
 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

عضو گروه ایران روشن شوید

http://groups.yahoo.com/group/iranroshan/join

قابل توجه اعضاء گروه ایران روشن: نصب آنتن و آنتن مرکزی با قیمت رسیده

09191166823

مسابقه ایران و ژاپن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 
 
 
 
 
     

  

با گروه ایران روشن هر روز را به بهترین شکل تجربه کنید

 
 

 
 
 
 
 
 

 

 

 



__._,_.___


Your email settings: Individual Email|Traditional
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe

__,_._,___