به یاد چهلمین روز درگذشت خانم محمدی نژاد، مامان بزرگ گروه ایران روشن
امسال زمانی که قصد برگزاری تور طبیعت گردی 11 روزه استان سیستان بلوچستان و کرمان را داشتیم، نگرانی ما وجود پیرزن کهنسالی بود که فکر میکردیم طاقت این سفر سنگین را نخواهد داشت
ولی در پایان سفر دیدیم که چطور مامان بزرگ گروه ما، اسطوره و الگوی طاقت و رفتار انسانی برای همه ما شده بود.
توی سد ایرانشهر پا به پای ما به دنبال تمساح های گاندو می آمد، توی آبشار دوساری جیرفت پله ها را میپیمود و توی مسیر خطرناک جیرفت به ایرانشهر ، آنجا که ما را تهدید به رویاروئی با اشرار میکردند، چون کوه صبور همه ما را به آرامش دعوت میکرد.
چیزی که همه ما را متعجب میکرد این بود که مامان بزرگ گروه ما ، از زمان حرکت به سمت جنوب، به هر شهری که میرسید بلافاصله پیاده میشد و یک تکه سنگ از زمین های آن شهر برمیداشت، و توی ساک خود میگذاشت.
همیشه برای ما جای سئوال بود که این همه سنگ را برای چی جمع میکند و چرا از هر شهر و هر منطقه فقط یک تیکه سنگ؟!!!
زمانی که مامان بزرگ گروه ما از بین ما پرواز کرد، وصیت نامه اش را باز کردند و توی وصیت نامه اش اینطور نوشته بود:" پس از درگذشت من و هنگام دفن، تمام سنگ هائی را که از شهرهای ایرانم جمع کرده ام ، همراه با من و درون قبرم دفن کنید تا تمام ایرانم را در آغوش داشته باشم"
و این بود درس بزرگ مامان بزرگ گروه ایران روشن که خیلی زود از بین همه ما پر کشید و رفت
یادش گرامی باد
No comments:
Post a Comment