__._,_.___
__,_._,___ | | afsha rsh@modares.ac.ir | | |  |  |  | | | سینه مادر، خون نجس را به خون تبدیل میکند و چشم ما هم ، همان خون را به اشک بی جهت نیست که یکی از نام های خداوند مبدل است، مبدل یعنی تبدیل کننده و خداوند تبدیل کننده بدی ها به خوبی هاست پس میبینی که همه چیز با وجود خداوند حل میشود و کافی است ما به او بپیوندیم http://groups.yahoo.com/group/Iranroshan ایول هیبت آقایون خوک  یک اثر بسیار هنرمندانه با سنگ  http://groups.yahoo.com/group/Iranroshan ماموران پلیس اطلاعات و امنیت عمومی شهرستان قشم روز گذشته در پی اطلاع واصله مبنی بر اینکه باندی به سرکردگی فردی 25 ساله با هویت معلوم از طریق تلفن همراه با دختران ارتباط تلفنی برقرار میکند و پس از ضبط صدای آنها، افراد مذکور را تهدید به رابطه می کرده، موضوع را در دستور کار یگانهای خود قرار دادند. مأموران پس از بررسی لازم و استفاده از شگردههای پلیسی سرکرده و دو نفر از اعضای این باند را که اهل و ساکن درگهان قشم بودند، شناسایی و دستگیر کردند. http://groups.yahoo.com/group/Iranroshan دعوا نکنید، من مال جفتتون هستم واقعا" هم نیاز به آرایش داره  http://groups.yahoo.com/group/Iranroshan آخر فلاکت یک پیشی  http://groups.yahoo.com/group/Iranroshan باقري- جشنواره زنان سرزمين من در بيتکليفي برگزار شد. در خبرها آمده است که دعوايي بر سر مشخص شدن تکليف بين وزارت جليله و فهيمه طراحي لباس و نسوان محترمه استفاده کننده و خريدار کالا داير است. بگذريم که کلا معلوم نيست تکليف دست کيست که خساست به خرج ميدهد و به دست ديگري نميدهد. 
به هر حال مشکل اين است که بايد تکليف معلوم شود که اين جشنواره زنان سرزمين امروز من است يا زنان سرزمين ديروز من يا اصلا سرزمين يک نفر ديگر... از آنجايي که حسابي تکليف از دست جماعت نسوان در رفته بود، نميدانستيم که قرار است لباس کبري خانم کدبانو را کجا بپوشيم و کي قرار است لباس ريزعلي خواجوي به بازار بيايد( همان موقع که براي روشنگري قطار ميرفت)، با يکي از مسئولان خيلي عالي رتبه زنان سرزمين من به گفتگو پرداختيم. 
وي که خواست نامش فاش نشود برنا ضمن موفقيت آميز خواندن تنخور لباسها، چينه و پيله شلوارها، رنگهاي متنوع و انواع گره روسري روي سر خانمها(بدون اينکه بيافتد) درباره کاربرد برخي لباسها، با اشاره به برخي موارد بسيار جذاب که از آن 2 هزار مورد جذابتر بودند و مشت نمونه خروار، گفت: اين لباس بسيار زيباي ايراني تلفيقي است از مدرنيته و سنت. تلفيقي از زنان سرزمين من و زنان سرزمين خارج( وي البته نگفت منظورش کدام خارج است. مزار شريف و پاريس بودنش به من و شماي خواننده محترم مربوطيت ندارد). مثلا بنديلک هايش به علاوه تکه رويي لباس که با چين به تکه زيري لباس مرتبط شده يادآور کننده پيشبند ماريلا، سرپرست مهربان و اخموي آنشرلي، است  http://groups.yahoo.com/group/Iranroshan طرحش بد در نیومده تبلیغ جالب تی شرت   http://groups.yahoo.com/group/Iranroshan ........در نمايشگاهي در سنگاپور دستگاهي بسيار مدرن ديدم كه يك شركت اتريشي ساخته بود . اين دستگاه به پارچه پوشش پي وي سي مي داد . قيمت آن دستگاه خيلي بالا بود و حدود 360 هزار يورو مي شد . مسئول غرفه توضيحات تكنيكي آن را به من داد و پرسيد آيا شما خريدار هستيد ؟ گفتم خير در كشور ما اين وسيله توجيه اقتصادي ندارد ، چرا كه اگر كسي بخواهد اين پول را دربانك بگذارد و يا خريد و فروش ملك كند درآمد بيشتري خواهد داشت تا اينكه بخواهد از اين دستگاه توليد كند . همزمان با من دو نفر از تركيه آمدند و اين دستگاه را خريدند . وقتي من با آنها صحبت كردم ، گفتند شما كه اول صحبت كرديد چرا نخريديد ؟ گفتم قيمت آن خيلي بالا بود و براي ما توجيه اقتصادي نداشت ، اما در كشور شما توجيه اقتصادي دارد . آنها به گونه اي به من نگاه كردند كه گويا من احمق هستم و گفتند ما هيچ گاه خودمان براي خريد دستگاه پول نمي دهيم ، بلكه بانك پول آن را ميدهد و هشت سال بعد اصل و فرع آن را از ما مي گيرد . هشت سال اين دستگاه مدرن در كشور ما كار ميكند و پس از هشت سال ، دست دوم آن را به شما يا كشور ديگري مي فروشيم و جديد تر از آن را مي خريم . اما در كشور ما چه بانكي پول چنين كار هاي مولدي را ميدهد ؟ ........... در حدود دو سال در زمينه پارچه هايي كه شبيه چرم طبيعي هستند سرمايه گذاري كرديم و موفق شديم . اما نكته جالبي كه در اين دو سال كار تحقيقاتي به آن رسيديم اين بود كه صد ميليون تومان پول سرمايه اوليه ما در اين كار بود . اين صد ميليون تومان سرمايه گذاري شد كه البته كافي نبود . چيزي حدود 150 ميليون تومان هم اعتبار گرفتيم و بايد جوابگوي آن باشيم . در نهايت موفق شديم و هم اكنون در حال توليد هستيم . يكي از دوستان من هم در آن زمان صد ميليون تومان پول داشت . وي در آن دوران در يكي از خيابانهاي فرعي خيابان سعدي يك مغازه خريد و همين محصولي را كه ما در حال توليد آن هستيم ، از چين وارد مي كرد و به من مي گفت شما ديوانه هستيد . از آنجا كه فرد كار بلدي بود و در بازار اعتبار داشت توانست 150 ميليون تومان پول اعتبار بگيرد ، مشغول داد و ستد شد و از چين چرم مصنوعي وارد كرد . چند هفته پيش پس از دو سال او را در مغازه اش ديدم ، مغازه اش تحول زيادي پيدا كرده و مغازه كناري را هم خريده بود . پرسيدم اوضاع چطور است ؟ گفت من از سرمايه اوليه ام مغازه اي خريدم و بدهي هايم را دادم . در حال حاضر مغازه كناري را هم خريده ام و قيمت اين دو مغازه دست كم 600 تا 700 ميليون تومان است . از من پرسيد شما چه كرده ايد ؟ گفتم ما به تكنيك مورد نظر دست يافتيم و اكنون به دنبال توليد هستيم . 100 ميليون ما كه خرج شده و 150 ميليوني را هم كه از بيرون گرفته ايم خرج كرده و كلي بدهكار هستيم . در واقع همه اينها هزينه تحقيقات شده است . از او پرسيدم كالاهايي كه از چين مي آوريد براي شما به چه قيمتي تمام مي شود ؟ وي عددي را گفت كه براي من خيلي جالب بود ، چرا كه دقيقا فعاليت تمام شده ما نيز همين عدد بود . ما پس از دو سال زحمت ، دقيقا به جايي رسيده ايم كه او از لحاظ اقتصادي رسيده است ، ضمن اينكه او از ساعت 9 صبح تا 3 بعد از ظهر كار مي كرد و بعد در كنار خانواده اش بود و هر سه ماه يكبار هم به چين و كشورهاي خارجي سفر مي كرد و زندگي اش هم مرفه تر از ما بوده است ، در حالي كه من در تمام اين مدت زودتر از 5/11 شب به خانه نرفته ام . در حال حاضر هم مقدار زيادي بدهي داريم و تنها دلخوشي ما اين است كه از اين به بعد همان مقدار سودي را مي كنيم كه او در تجارت مي برد . دوستم بسيار اصرار داشت كه كار شما اشتباه است و ما با حقوق گمركي كمي اين كار را مي كنيم ، يعني در آنجا خريد مي كند و جنس خود را بار كانتينر كرده و براي هر كانتينر ار بندر شانگهاي تا بندر عباس حدود 2000 دلار هزينه مي كند . هر كاميون كالا كه از بندر عباس تا تهران مي آورد ، حدود 600 هزار تومان كرايه مي گيرد به اضافه حقوق گمركي و سود بازرگاني كه پرداخت مي كند ، كل قيمت تمام شده آن ، برابر با قيمت توليد ماست !!! .......... در مورد بخش خصوصی و سرمایه گذاری مثالی است که می گوید: یا عاشق این کار است یا دیوانه ....... " نوشته هاي فوق ، بخشي از گفتگوي سعيد صدقياني ، توليد كننده ايراني با پنجاهمين شماره دو ماهنامه چشم انداز ایران است . وي در اين گفتگو با زباني ساده و گويا به مشكلات پيش روي توليد و توليد كننده در ايران مي پردازد و از مجموع صحبتهاي وي مي توان به اين نكته پي برد كه متاسفانه بخش توليدي و صنعتي در ايران نفس هاي آخر را مي كشد !! | | | |  | | |  | | | | | | | | | | |
No comments:
Post a Comment