زنبور بيعمل
هميشه از اينكه آدم بد قضيه يعني «كلاهقرمزي» (نهآن كلاهقرمزي) روسري سرش است لجم ميگرفت.
(از همان زمان ردپاي بيگانگان را در كارتونها كشف كردم و بعد از آن سعي كردم به همگان بفهمانم كه اينها براي خراب كردن«حجابِ» سر عنكبوت غرغرو و بدجنس داستان، لچك بستهاند.) نيكو چنگي به دل نميزد. با آن موهاي فرفري زردش كه معلوم نبود به يك جانور چه ربطي دارد. زيادي بچه مثبت بود، مثل اكثر نقش اولهاي كارتونها. به طرز احمقانهاي درست رفتار ميكرد و حالت را به هم ميزد. ولي عاشق نيك بودم. پر دردسر، شكمو، خوابالو و كله شق. كيف ميكردم وقتي يك سنگ ميانداخت ته چاه و صد تا عاقل را ميگذاشت سر كار. با آن صداي با نمك و پر رويش كه ته بيخيال و عليالسويه بود. از آن مورچهها هم خوشم ميآمد مخصوصا وقتي مثل خنگها راه كوتاه را نميفهميدند و جلوي پايشان را ميگرفتند و ميرفتند. موش دانشمند هم كه خيلي شبيه سعید خودمان بود (البته اين را بعدها فهميديم) لج آدم را درميآورد. اطلاعاتش راجع به آخرين پديدههاي علم، زيادي كامل بود. و ديگر همان قصة هميشگي خرخوانها و غيره. ولي خيلي حال ميداد وقتي عينكش را برميداشت. چشمهايش شكل بهعلاوه ميشد. هميشه هم با خودم درگير بودم كه اين و آن يارو «مگسه»، عينكهايشان را از كجا آوردهاند؛ آن هم دقيقا سايز خودشان. (اگر ميگوييد از همان جايي كه خالة كلاه قرمزي، ميل بافتنيهايش را آورده بود، خيلي بيمزهايد.)
سرگين غلتانكها هم به نظرم خيلي بيادب و بيملاحظه بودند. آخر چيز بهتر و مطبوعتري نيست كه آدم روي زمين بغلتاند و باهاش زندگي بچرخاند؟ (البته ناگفته نماند كه حضورشان باعث شد ما در آن سن، كلمة ثقيل و صحيح «سرگين غلتانك» را به توصية مادر ياد بگيريم و به جاي «سوسك» ازش استفاده كنيم). چهاردست هم يكي از آن كاراكترهاي تو دل برو بود كه ميتوانست برايت خيلي مهم باشد؛ خودش، سرنوشتاش، دغدغهها و مشكلاتش و خوشحالياش. به عنوان يك ملخ، دوست خوبي براي اين دو تا زنبور بود. اگرچه شاخكهاي اغراقآميزشان (نيك و نيكو) آدم را گمراه ميكرد (ما كه هر چي گشتيم رو كلة هيچ زنبوري همچين شاخكهايي نديديم.) ولي از آنجايي كه هاچ هم به عنوان نماد يك زنبور عسل اصيل، يك جفت از آن شاخكها داشت، رضايت داديم. تازه اين دو طفلك كه نه پدر مادر داشتند نه خانه و زندگي. روي گلها ويلان و سيلان بودند و اين دليل ديگري بر زنبور بودنشان. هر چند هنوز هم نميدانيم چرا مهمترين المان زنبوريشان را به كار نينداختند و هيچكس را نيش نزدند.
No comments:
Post a Comment