به گروه اینترنتی جذاب و پر از تفریحات جالب ایران روشن خوش آمدید. از آرشیو ما در پایین صفحه نیز دیدن کنید

Monday, May 15, 2034

..:: IRAN ROSHAN ::.. Roman Hastye maN (part 8)



 

 

 
 
   

(رمان هستی من فصل هشتم )

 

 

فروزان باز هم از آنها تشكر كرد و بعد سوزان را كه خوابيده بود به آغوش گرفت و با خداحافظي كردن از خانه خارج شد
در وجودش غوغايي به پا بود فريدون خواسته بود او را برساند باور نمي كرد از تنها ماندن با او مي ترسيد اما تصميمي گرفت به خودش مسلط شود فريدون به ماشين تكيه داده بود و سيگار مي كشيد با ديدن فروزان در عقب ماشين را باز كرد فروزان با ديدن سيگار پسر عمو متعجب به او نگاه كرد اما فريدون خود را از نگاه او دور كرد رفت و پشت فرمان نشست
وقتي فروزان سوار شد فريدون حركت كرد سوزان در آغوش مادرش به خواب رفته بود سكوتي بر قرار بود فروزان كه گويي از اين سكوت راضي نبود به بيرون چشم دوخته بود و به فريدون توجهي نمي كرد ولي فريدون هيجان زده شده بود فروزان دوباره بعد از چند سال در ماشين او نشسته بود تنها بودند دوست داشت با او حرف بزند به او بگويد كه مثل گذشته دوستش دارد اما او را نبخشيده بود غرورش به او اجازه نمي داد كه به گرمي با فروزان برخورد كند به آرامي رانندگي مي كرد در همان لحظه كه فريدون در درونش با خود مي جنگيد فروزان سرش را برگرداند و به او نگاه كرد يادش به خير. در گذشته وقتي با او تنها بود عادت داشت جلو بنشيند و اين بيشتر در خواست فريدون بود نگاه سنگين فروزان را احساس كرد و شانه هايش لرزيد
فريدون ماشين را گوشه اي متوقف ساخت نفس نفس مي زد گويي هواي داخل ماشين خفه كننده بود و نمي توانست نفس بكشد فروزان با وحشت به او نگاه كرد مي خواست حالش را بپرسد، اما ترسيد دوباره با نگاه و لحن سرد و خشن او رو به رو شود فريدون پياده شد چند قدمي از فروزان فاصله گرفت سرش به شدت درد گرفته بود در يك لحظه از خودش متنفر شد كه چرا خواسته فروزان را برساند دستانش را دو طرف سرش گرفته بود و به اسمان و گاه به زمين مي نگريست. آشفته بود احساساتي شده بود حال غريبي داشت از خودش بدش مي آمد كه چرا اين قدر تهي شده چرا با فروزان دچار اين حالت شده بايد از فروزان متنفر مي بود اما نبود دوستش داشت اما نمي خواست او بفهمد. فروزان با نگراني به فريدون نگاه مي كرد نمي دانست چه كار كند ايا بايد ميرفت و از او مي پرسيد كه چه اتفاقي افتاده است؟ سوزان را روي صندلي خواباند و با ترس از اتومبيل پياده شد. فريدون نيز مايل بود او به كنارش بيايد اشك چشمانش را گرفته بود دلش مي خواست به شدت گريه كند فروزان در چند قدمي او بود خيلي ارام صدا كرد
- فريدون!
فريدون با شنيدن اسمش به سختي يكه خورد بغضش تركيد و به گريه افتاد همانطور كه پشت به او داشت ارام ارام اشك هايش را پاك كرد.
فروزان مقابلش ايستاد
فريدون متعجب و هيجان زده بود فروزان چشم در چشم او دوخت نم اشك را در نگاه او حس كرد و سر به زير انداخت با صداي لرزان گفت
- فريدون مي دونم.و..... مي دونم كه باعث ناراحتي تو شدم مي دونم كه بودن با من برات سخت شده اما تحمل مي كني. مي دونم هنوز هم منو نبخشيدي
نگاه گريانش را به نگاه فريدون دوخت و ادامه داد:
- ولي من ازت مي خوام حلالم كني منو ببخشي تو با اين نگاهات اتيشم مي زني خردم مي كني منو ببخش من غير از اين هيچ توقعي از تو ندارم
روي زمين جلوي پاهاي فريدون زانو زد و ادامه داد
- منو ببخش!
چقدر ديدن چشم هاي گريان فروزان او را عذاب مي داد چقدر ديدن فروزان ان هم در ان حالت برايش سخت بود غرورش را ناديده گرفت. در برابر فروزان غرور معنايي نداشت
در مقابل نگاه فروزان غرورش به خاكستر تبديل مي شد زيرا عشق او بود كه وجودش را به خاكستر مبدل مي كرد بازوان او را گرفت و بلندش كرد
- فروزان خواهش مي كنم گريه نكن. اگر تو با بخشش من ارامش پيدا مي كني باشه قبول اما اين جوري نكن دختر! اين جوري نابودم مي كني مي فهمي؟ دلم مي خواست اون طوري كه دلم مي خواهد باهات حرف بزنم درددل كنم. اما حيف نمي شه فروزان تو دنيام رو نابود كردي. وجودم رو از درون متلاشي كردي ولي بذار حداقل اين جسم به خاطرات سالم باشه ديگه جسم بي روحم رو ويران نكن داغونم فري داغون. تو هم با نگاهت اتيشم مي زني.
او را رها كرد و به طرف ماشين رفت دست ها را روي ماشين تكيه داد و سنگيني اندامش را روي دست ها انداخت او باز هم اقرار كرده بود . دلش نمي خواست در مقابل او بي اراده شود اما امكان نداشت.
گويا فروزان طلسمي جادويي بود كه چشمان فريدون را به روي حقايف مي بست
فروزان با ناراحتي كنار او ايستاد و گفت
- به خاطر همه چيز متاسفم اميدوارم بتونم جبران كنم كمكم مي كني؟
فريدون پرسيد:
- چگونه؟
فروزان با عجله گفت
- همين كه با تمام وجود از ته دلت منو ببخشي كمك بزرگيه
- باشه من تو رو بخشيدم اما بدون گناه عشق نابخشودنيه
و با اين جمله سوار ماشين شد فروزان همان طور ايستاده بود دريافت كه بخشش فريدون زباني است و او هرگز به راستي او را نمي بخشد به اسمان نگاه كرد اهي كشيد و به ارامي سوار شد فريدون بدون هيچ حرفي حركت كرد فروزان چنان در خود فرو رفته بود كه وقتي فريدون گفت رسيديم با تعجب به او نگاه كرد و گفت
- رسيديم؟ چه زود!
پياده شد . خواس تسوزان را بغل كند كه فريدون با دست او را كنار زد و خودش سوزان را در اغوش گرفت و گفت
- تو برو در رو باز كن
فروزان به سرعت بالا رفت و در را باز كرد و داخل شد در را باز نگه داشت تا فريدون نيز داخل شود اما او ايستاد و گفت
- بيا دختر تو بگير
- نمي يايي تو
- نه
سوزان را به آغوش او داد و خواست در راببندد كه فروزان گفت
- فريدون
فريدون نگاهش كرد فروزان نيز در سكوت در را به ارامي بست و از ان جا رفت
چه شب سختي بود شبي تلخ و ناراحت كننده فريدون بعد از مدتي كه بيه دف خيابان ها را پيمود به خانه رفت و خواست با خود كمي خلوت كند و دوباره به فروزان بينديشد كسي كه ارامش به او مي داد
فروزان نيز به اسمان نگاه مي كرد و به او مي انديشيد. باور نمي كرد كه چنين عاجزانه از او طلب بخشش كند با خود گفت: (( خدايا چرا اين دنيا با من سر جنگ داره؟ چرا با من ناسازگاره؟ چرا بايد هميشه احساس حقارت و كوچكي كنم؟ چرا بايد مدام از روي شرمندگي سرم رو به زير بيندازم و از نگاه ديگران بگريزم؟ كاش پدر و مادرم زنده بودند اي كاش!! آه بابا كجايي تا دختر دردانه ات را در آغوش بفشاري وب گي كه دوستش داري /؟ بگي كه تمام زندگيته؟ كجايي بابا؟ كحايي مامان؟ كجايي تا دست نوازش گر پر مهرت را به سرم بكشي و به درد دلم مرحم بذاري؟ چرا دنيا با من اين گونه كرد؟ اگر گناهم عشق بود ايا سزاش از دست دادن عزيزانم بود؟ خدايا كمكم كن. كمكم كن....))
با احساس دست هاي سوزي رو گونه هايش چشم گشود و در چشم هاي اسامي دختركش خيره شد
- سلام مامان جونم صبح خيرت باشه!
فروزان خنديد لپ هاي او را كشيد:
- سلام عروسكم صبح به خير ! نه صبح خيرت باشه
سوزي كودكانه خنديد
هنگام صرف صبحانه سوزان پرسيد
- مامان كي اومديم خونه مون
به او نگاه كرد و گفت:
- ديشب عمو فريدون ما رو اورد
و با يادآوري شب گذشته چهره اش غمگين شد به فكر فرو رفت چقدر ديشب شب ناراحت كننده اي بود صحبت كردن با فريدون طلب بخشش از او زانو زدن در مقابلش اشك هايش كه نشان از غم دروني اش بود همه را به خاطر اورد اهي كشيد اميدوار بود فريدون او را ببخشد. زماني كه مشغول شستن دست هاي سوزان بود صداي نزگ خانه او را متعجب كرد در را باز كرد با ديدن خانواده عمو پشت در خانه كم مانده بود قالب تهي كند جلوتر رفت و با صدايي لرزان گفت
- سلام خوش آمديد
عمو با خنده گفت
- مهمون نمي خواي؟
- آه عموجون خيلي خوش اومدين بفرمايين بفرمايين
همگي با هيجان و شادي وارد شدند دسته گلي در دستهاي فرناز بود كه ان را به فروزان تقديم كرد فرهاد در همان ابتداي ورود با لودگي باعث خنده همه شد ولي فريدون فقط سلام كردچشم هاي سرخ و بي خواب بود وقتي همه نشستند فروزان با هيجان و در حاليك ه سكوت كرده بود به انها نگاه مي كرد باورش نمي شد كه بعد از 5 سال براي اولين بار مهمان به خانه اش بيايد زبانش بند امده بود عمو گفت:
- ديشب كه تو رفتي تصميم گرفتيم امروز بياييم خونه ات بدون دعوت
زن عمو گفت
- عزيزم چون عجله اي شد نتونستم هديه اي برات بخرم بعدا از خجالتت در مي يام
فرناز لبخند زنان گفت
- فروزان از خودمونه ناراحت نمي شه اگر كادوش رو دير بگيره
فروزان لب به سخن باز كرد و گفت
- همگي خوش اومدين خيلي خيلي خوشحالم كردين راستش من چنان هول شدم كه نمي دونم چي بگم فقط بدونين خيلي خوشحالم
و سريع به اشپزخانه رفت قطرات اشكي را كه بر گونه اش غلتيده بود با سر انگشت پاك كرد فرناز امد و گفت
- فروزان تورو خدا امروز گريه نكن چون اشكام تموم شده و اگه با جمع همراهي نكنم مي گن دختره بي احساسه
خنديد و فروزان را نيز خندادند
فروهاد و سوزان سخنگويان مجلس شده بودند فروزان و فرناز با ميوه و چاي وارد شدند و نشستند فرهاد و به فروزان كرد و گفت
- دختر عمو جان زياد زجمت نكش مي ترسم وزن كم كني
نگاهي به پدر كرد و ادامه داد
- بابا مي بينين فروزان چقدر چاقه داره مي تركه
سوزان براي اين كه از مادرش دفاع كند گفت
- نخيرم مامانم خيلي هم لاغره
فريدون گفت
- عزيزم فرهاد شوخي مي كنه نه كه خودش خيلي لاغره همه رو چاق مي بينه!
فرزانه با تعجب گفت
- وا بيچاره فرهاد پوست و استخونه چاق نيست!
همه خنديدند و زن عمو به شوخي گفت
- امان از دست تو!
فريدون با لبخندي گفت
- زن و شوهرهاي امروزي اند ديگه
زن عمو گفت
- تو هم زن بگيري مي شي مثل همين ها
فريدون با جديت گفت
- مادر من چند دفعه بگم اين بحثو پيش نكش
زن عمو با ناراحتي گفت
- خب منم ارزو دارم مي خوام دامادي پسر بزرگم رو ببينم
- مادر من به موقعش اما حالا اصلا اين بحث درست نيست لطفا تمومش كنيد
همان طور صحبت مي كردند وفرهاد با صحبت هايش صداي فرزانه را در مي اورد ناگهان فروزان بلند شد و گفت...
 

 

ادامه دارد ...

 

 

>> ( مونا )<< 

 

mona_badgirls666@yahoo .com

 

 

آرشیو فصل های رمان:

 

رمان هستی من - فصل هفتم

رفتار پر از مهر فرهاد با آن آرامش و غرورش انگار که او را به 7 سال پی برده بود . ان زمان که دیوانه وار فرهاد را دوست داشت و در دریای عشقش دست و پا می زد. حالا هم فرهاد داشت با او همام کار قبل از ازدواج هایشان را می کرد. محبت می کرد و نگرانش بود. با صحبت هایش باعث آرامش روح هستی می شد و با نگاهش او را به زندگی دلگرم می ساخت. دست خودش نبود ، تنها بود دلش به دنبال همدمی می گشت و فرهاد زیرکانه این موقعیت را برای او فراهم کرده بود اما وجدانش وجدان هستی سخت در عذاب بود. سنگین بود و روی شانه هایش وزنه ای دردناک انداخته بود . به خاطر سحر و سینا.

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان هستی من - فصل ششم

مهمانی شب گذشته جز پریشانی عمیق و سر درد شدید برای او حاصلی نداشت اگر هم داشت تنها آشنایی با مریم بود . در دل به انتخاب مهران آفرین گفت چرا که او مریم را زنی مهربان و دلسوز یافت که مهربانی هایش او را به یاد یاسمن می اداخت. یاد یاسمن مثل پیچکی زیبا در ذهنش پیچید و احساس دلتنگی شدید را برایش به جا گذاشت با خود گفت:
(( از دیشب برادرش و امروز هم این خواهر حسابی فکرم را مشغول کردند))

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان هستی من - فصل پنجم

مادرم از طریق یکی از همسایه ها قدیم و نزدیک مادرش خبر دار شد که برادر و مادرش به مشهد کوچ کرده اند. یادم می آید همان شب مادر یواشکی در اتاق خودمان موضوع کوچ مادر وبرادرش را برای پدر با گریه فراوان شرح داد و پدر قول داد که او را به مشهد خواهد برد تا خانواده اش را بیابد . هر چند که مادرو برادرش علاقه ای به دیدن مادر نداشتند. آه هستی جان من با همان چشم های معصوم کودکانه ام دیدم که مادر پدرم بعد از این که شنید پدر بلیط اتوبوس گرفته تا من و مادرم را به مشهد ببرد چه به روز مادرم آورد.هنوز هم وقتی آن صحنه را به یاد می آورم تمام وجودم از خشم می لرزد مادر بزرگم خبر نداشت که خواهرش به مشهد رفته و دخترش برای دیدن آنها به مشهد می رود فکر کرد ما برای تفریح و زیارت به مشهد می رویم. حسابی توی سر خودش زد و با لنگه کفش به جان مادرم افتاد و گفت...

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان هستی من - فصل چهارم

دست گرمی شانه اش را فشرد چرخی زد و مریم را پشت سرش دید خود را در آغوش مریم انداخت و هق هق کنان گفت:
- خسته ام مریم خدا کی به من نگاه می کند؟
مریم دلسوزانه دست به موهایش گشید و گفت:
- کافیه هستی جان! حیف این چشم های زیبا نیست که دائما در آشک غرق اند؟ می دونم که دلت گرفته ! حال و هوایت مثل اسمان ابری و گرفته است. احساسات لطیفت را درک می کنم عزیز دلم. اما باید تحمل کنی. مهران به من گفته که تو برای چی به خواستگاری اش پاسخ رد داده ای! به خاطر همین فرهاد خان نه؟ می دانم حس تو الان چه حسی است؟ حس یک غرق شده که هیچ امیدی به ساحلندارد! اما باید به خدا توکل کنی او در چنین مواقعی پاره تخته ای یا هر چیز کوچک دیگری را برای نجات بنده اش پدید می آورد . دلت را به خدا بسپار هستی جان چیزی بگو تا سبک شوی.

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان هستی من - فصل سوم

برای لحظه ای نگاهش در نگاه گرم فرهاد گره خورد و جز حسرت و ندامت در آن چیزی ندید . فرهاد نفس بلندش را که شبیه به اه بود بیرون فرستاد و گفت:
- هنوزم بعد از سال ها وقتی می بینمت نفسم می گیرد هستی!
حالت چطور است؟
هستی زیر لب گفت:
- ممنونم خوبم
و سرش را به طرف ششه پنجره چرخاند و گفت:
- عجب بارانی می بارد ! خیال بند آمدن هم ندارد.

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان هستی من - فصل دوم

نرسیده به آشپزخانه صدایی نازک و شاد او را از حرکت باز ایستاد
- هستی خانم؟
سرش را به عقب برگرداند و گفت:
- بله؟
همسر مهران با لبخند جلو آمد و گفت:
- سلام . من مریم هستم ، همسر مهران
- سلام خانم ارین حال شما چه طوره؟
مهران و هومن نیز به طرف آنها امدند و مهران هم سلام کرد هستی کمی دستپاچه شد و جواب داد. مریم دست

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان هستی من - فصل اول

خونسرد و بی خیال فارغ از هیاهوی سالن خانه پدرش روی مبل راحتی لم داده بود یک پایش را روی پای دیگرش انداخته بود و سرش را به پشتی مبل تکیه داده بود حواسش به همه مهمان ها بود اما ظاهرا از دیدرس همه پنهان بود و کسی توجهی به او نداشت جز معدود مهمان هایی که رد می شدند ...

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

 

www.iranalive.net | گروه  بزرگ اینترنتی  ایران الایو اگه از این ایمیل خوشت اومد و خواستی رفقات هم حالشو ببرن ميتوني سه سوته رو دکمه Forward زیر همین ایمیل کلیک کنی!واسه همه دوستات بفرستی و يه حال اساس به اونا پرتاب کني ...

http://persianltd.com/uploads/1283225878.gif http://persianltd.com/uploads/1326744308.gif http://persianltd.com/uploads/1364309296.gif http://persianltd.com/uploads/1279716155.gif

 

 

اين ایمیل را براي دوستان خود Forward كنيد.

  

 

با گروه ایران روشن هر روز را به بهترین شکل تجربه کنید!

برای عضویت در گروه ایران روشن اینجا را کلیک کنید!

سفر گردشی به جنگل ابر (اجرای مجدد)

 

دو روزه جمعه و شنبه ( هجدهم و نوزدهم تیر ماه )

 

گروه ایران الایو با مشارکت مجموعه طبیعت گردی

 تحت مجوز رسمی از سازمان ایرانگردی و جهانگردی

 

در جنگل ابر، آسمان به زمين مي ‌آيد


و راه رفتن ميان ابرها رويايي است دست‌يافتني؛


آنجا سوار بر ابر سفر مي‌كني...

 

http://www.iranalive.net

 

جمع کردن دلهامون کنار هم

دور یک آتیش  گرم  از صفای دل شما :x

 

به دلیل استقبال بالا و ظرفیت محدود این برنامه همچنین

رزرو بلیط قطار خواهشا هرچه سریعتر اقدام به ثبت نام بفرمایید.

 

( قیمت مناسب این برنامه در مقایسه با برنامه های مشابه گروه،

به دلیل کاهش هزینه ها تا حد امکان می باشد )

 


آخرین مهلت ثبت نام تا یکشنبه 13 تیر 89


 

جهت اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید. 

http://www.iranaliv e.net/abr

 

 

IRANALIVE.ORG

تصاویر جالب هفته در خبرخونه

 

كشف موجودي عجيب در تايلند! + عکس

اين در حاليست كه مردم پس از انتقال جسد اين موجود عجيب به روستا، آن را بر روي يك سكو قرار داده و هم اكنون پس از گذشت يك هفته اين موجود را عبادت مي‌كنند.... ( ادامه )

 

تبلیغ نیروی انتظامی برای مقابله با بدحجابی

تصویری: خواهرم! اقیانوس دل مردان هوس باز ساحل ندارد... ( ادامه )

 

نجات معجزه‌آسای راننده مسابقه فرمول یک

عکسهایی از نجات معجزه‌آسای مارک وبر در مسابقات اتومبیل‌رانی فرمول یک ردبول.... ( ادامه )

 

شش ندای درونی که نباید به آن‌ها توجه کرد

خیلی وقت‌ها ما در تصمیم‌گیری‌هایمان،‌ دانسته و حتی گاهی ندانسته از شهود خود استفاده می‌کنیم. خیلی وقت‌ها در چنین مواردی شاید حتی نتوانیم دلیل رفتار خود را توضیح بدهیم.... ( ادامه )

 

تهمینه میلانی و مهناز افشار در شانگهای

گزارش تصویری... ( ادامه )

 

شیوه جالب شترسواری

این تصویر مربوط به کودک چوپانی در صحرای نقب است که هم اکنون تحت اشغال اسرائیل قرار دارد.... ( ادامه )

 

پنکه بدون پره

برای خنک شدن در این تابستان گرم چه می کنید؟ کولر آبی؟ گازی یا پنکه؟ شاید در میان تمام روش های موجود برای خنک شدن پنکه ها ارزان ترین روش باشند. هرچند که خیلی اوقات واقعا خوب عمل می کنند. ‏... ( ادامه )

 

کامیون بی اجازه به منزل آمد

ورود کامیون به یک منزل مسکونی در شهرستان اردکان ساکنان خانه را به وحشت انداخت.... ( ادامه )

 

اسکناس از 5 ریالی رضاشاه تا 100000 ریالی امروز

خبر تصویری... ( ادامه )

 

اندازه منقار پرنده‌ها به آب و هوا بستگی دارد

چند خبر جالب علمی همراه با عکس... ( ادامه )

 

 
     

 

http://www.iranroshan.ir

 

 
معجزه اي در افزايش قد
  [i]
 
روشهاي ويژه ي چگونگي افزايش واقعي قد از 5 تا 10 سانتيمتر در 10 هفته
 قيمت: 8500  تومان        کتاب و سی دی
[k] [t]  
عينك 3 بعدي
  [i]
 
درايور 3 بعدي ساز كامپيوتر
 قيمت: 9500  تومان        لوازم سرگرمی
[k] [t]  
   
كتاب ملودي عاشقانه زيستن
  [i]
 
مهارت هاي شاد زيستن- آمادگي هاي قبل از ازدواج ...
 قيمت: 8000  تومان        کتاب
[k] [t]  
آموزش تكنيكهاي تست زني كنكور
  [i]
 
آموزش ويديوئي كشف گزينه صحيح (مهندسي معكوس يا Test Reverse Engineering )
 قيمت: 12000  تومان        کتاب و سی دی
[k] [t]  
   
طراحي روي ناخن
  [i]
 
همه محو دست هاي زيباي شما خواهند شد
 قيمت: 6000  تومان        پوشاک مد روز
[k] [t]  
ترفند هاي فعاليت در بازار بورس
  [i]
 
بورس مطمئن ترين روش  افزايش سرمايه و كسب درآمد
 قيمت: 7000  تومان        CD/DVD
[k] [t]  
   
نرم افزار تقويت امواج مغز
  [i]
 
آيا مي دانيد دليل جذابيت جهاني آقاي شرلوك هولمز چيست؟
 قيمت: 7000  تومان        CD/DVD
[k] [t]  
بانك تحقيقاتي دانشجو
  [i]
 
ما قبلا براي شما سرچ كرده ايم شما فقط انتخاب كنيد
 قيمت: 7500  تومان        CD/DVD
[k] [t]  

 

http://www.tehrooncd.com
 

فروش ویژه نسخه جدید بازی زیبای

GTA IV : Liberty City

5 DVD + 1 DVD (windows 7)  = 6500 تومان

http://tehrooncd.com

 

پس از مدتها انتظار Grand Theft Auto IV: Episodes From Liberty City بالاخره برای علاقمندان این بازی فوق العاده زیبا برای نسخه PC بصورت کاملا مستقل با قابلیتهای جدید و خیره کننده منتشر گردید!

آماده شوید تا جدیدترین سری از بازی های پرطرفدار GTA را بگونه ای که تاکنون هرگز نظیر آن را ندیده اید تجربه نمایید! این نسخه از بازی پیش از این بصورت انحصاری برای کنسول ایکس باکس ۳۶۰ عرضه شده بود، سرانجام پس از مدتها انتظار در تاریخ ۱۳ آپریل ۲۰۱۰ برای علاقمندان این بازی برروی پلتفرمهای PC و PS3 نیز منتشر گردید. این نسخه از بازی شامل کاراکترهای جدید، اسلحه های پیشرفته و جدید، نبردهای آنلاین چندنفره جدید و دو داستان جدید با گرافیک و افکتهای ویژه عالی می باشد، این دو داستان تحت عنوان های The Lost and Damned و The Ballad of G4y Tony می باشند که درآنها بصورت مستقل با دو شخصیت متمایز وارد دنیای شهر Liberty City می شوید. گیم پلی این بازی بیشتر شبیه به San Andreas است که در آن کارهای عجیب زیادی مثل پرش با چتر از هلی کوپتر، پرش از ماشین بر روی قطار و … انجام می دهید، اسلحه های جدیدی نیز به این عنوان اضافه شده اند، از جمله یک سلاح با قابلیت شلیک ۲۰۰ گلوله و بمب هایی با قابلیت انفجار از راه دور.

نکته مهم در مورد این نسخه تکمیلی این است که خود مستقل می باشد و نیازی به نصب و داشتن نسخه اصلی بازی Grand Theft Auto IV را برای استفاده از این نسخه را نخواهید داشت.

نکته جالب تر این که هر 3 این بازی ها در یک زمان موازی اتفاق می افتند. مثلا اگر بخاطر داشته باشید در GTA IV در یک مرحله باید یک دختری رو می دزدیدید و مخفی می کردید که چند مرحله بعد نیکو اون دختر رو با یک الماس معاوضه می کرد. کسی که الماس رو می یاره تا دختر رو پس بگیره شخصیت بازی G4Y Tony هستش !

ویژگی های منحصربفرد بازی Grand Theft Auto IV: Episodes From Liberty City :

  • مستقل بودن دو بازی و عدم نیاز به نسخه اصلی بازی برای تجربه آن

  • فناوری وضوح بالای تصویر که محیط بازی را با جزئیات گرافیکی خیره کننده ودقیق، بسیار واقعی نمایش می دهد

  • قابلیت بازی چندنفره تا سقف ۳۲ نفر که نیازمند استراتژی و مهارت بالایی برای پیروز شدن می طلبد

  • داستان زیبای بازی به همراه نمایش قابلیتهای جدید گیم پلی بازی

  • بهترین تجربه سری بازی های GTA با بکارگیری سلاح های جدید و اتوماتیک قدرتمند در بازی و انفجارهای بسیار زیبا و طبیعی

  • حالت بازی تک نفره و چندنفره برای هر دو اپیزود بازی

  • عدم نیاز به اتصال اینترنت برای حالت بازی تک نفره

  • و…

»» ویژگی های این مجموعه :

  • نسخه کامل بازی Grand Theft Auto IV: Episodes From Liberty City
     

  • بدون نیاز به کرک
     

  • بسته بندی شکیل و اختصاصی
     

  • شامل 5 دی وی دی + 1  دی وی دی ویندوز 7 به عنوان هدیه

( این بازی به دلیل داشتن صحنه های خشن به افراد زیر 15 سال توصیه نمی شود )

 

توضیحات تکمیلی :

هر دو بازی ارائه شده در این نسخه تجربه ای قدرتمند ، گسترده و داستان محور را در محیط شهری خطرناک و آشفته ارائه می نمایند، نقش اصلی داستان The Lost and Damned همان â€Å"Johnnyâ€� می باشد که عضوی کارآزموده از دارودسته موتور سوار بدنام موسوم به The Lost می باشد، جانی موقعیتهای شغلی برای دارودسته خود در این شهر ایجاد می نماید، اما اول از همه بایستی وفاداری خود را به نامی که برروی پشت خود حمل می کند و Billy Grey، رئیس باشگاه اثبات نماید. در ابتدای داستان Johnny با خرج پول زیاد و کمک وکیل موفق به آزادی رئیسش Billy از زندان می شود و دوباره ریاست گروه را به او واگذار می کند ولی با گذشت زمانی اندک متوجه می شود که Billy لیاقت ریاست را ندارد و فقط به فکر کشتن اعضای گروه های رقیب و انتقام گرفتن از آنهاست. دراین داستان گیم پلی مشابهی با نسخه GTA IV دارد البته علاوه برآن شامل اسلحه های جدید مانند پرتاب کننده نارنجک، تفنگ خوکار، بمب ها و نانجک های فراوان، و Shutgun های اتوماتیک و واسیل نقلیه جدید مانند موتورسیکلت ساخت سفارشی جانی می باشد.

در داستان The Ballad of G4y Tony نیز نقش Luis Lopez را ایفا می نمایید، هنگامی که Liberty City پر از سلاح و تباهی و فساد گشته است، در این نسخه شما در نقش دستیار صاحب افسانه ای کلوب شبانه شهر یعنی Tony Prince بازی می کنید، وارد کارهای خطرناکی می شود و این Luis است که باید به او کمک کرده و او را از مخمصه نجات دهد. گیم پلی این بازی بیشتر شبیه به San Andreas است که در آن کارهای عجیب زیادی مثل پرش با چتر از هلی کوپتر، پرش از ماشین بر روی قطار و … انجام می دهید، اسلحه های جدیدی نیز به این عنوان اضافه شده اند، از جمله یک سلاح با قابلیت شلیک ۲۰۰ گلوله و بمب هایی با قابلیت انفجار از راه دور. در این داستان شما در نزاعی بر سر وفاداری دوستان و اعضای خانواده شرکت می نمایید و با شک و تردید در مورد اینکه چه کسی حقیقت را می گوید یا نه ، در دنیایی که هر کسی قیمتی دارد به تشخیص دوست از دشمن می پردازید.

اطلاعاتی در مورد بازی Grand Theft Auto: Episodes from Liberty City :

شرکت سازنده بازی : کمپانی Rockstar North

شرکت منتشر کننده بازی : کمپانی Rockstar Games

تاریخ انتشار بازی: ۱۳ آپریل ۲۰۱۰

ژانر بازی : اکشن سوم شخص، سه بعدی

سطح دشواری بازی : متوسط

مدت زمان مورد نیاز برای آشنایی کامل با محیط بازی : حدود نیم ساعت

درجه بندی ESRB در مورد محتوای بازی : M â€" مناسب برای تمامی افراد و گروههای سنی ۱۷ سال و بالاتر

»» مشاهده تصاویری از محیط بازی

حداقل نیازمندی های سیستمی برای اجرای بازی Grand Theft Auto: Episodes from Liberty City :

Operating system: Windows XP SP3 / Vista SP1 / Windows 7 x86 or x64

CPU: Intel Core 2 Duo 2.8 GHz or AMD Athlon X2 Dual-Core 5200+

Memory: 2 GB RAM

Video: Direct X 9.0c, 512 Mb VRAM GeForce 8000 GT series or ATI
 

Hard Disk: 16 GB

سیستم ایده آل برای اجرای روان بازی Grand Theft Auto: Episodes from Liberty City :

Operating System : Vista SP1 / Windows 7 x86 or x64
Processor : Intel Core 2 Quad at 2.4 GHz or intel Corei series or AMD Phenom X3 at 2.1 GHz
Video Card : 1024 MB VRAM â€" nVidia GeForce 9000 GT / ATI Radeon HD3870
Memory : 4 GB RAM
Hard Disk : 16 GB of free Hard Drive Space
Sound : DirectX compatible sound card
Direct X : 9.0c
Controls : Keyboad & Mouse / Gamepad
Installation : DVD-ROM Drive / Digital Download

http://tehrooncd.com

GTA IV : Liberty City

5 DVD + 1 DVD (windows 7)  = 6500 تومان

http://tehrooncd.com

 

  • این نسخه از بازی به صورت کرک شده نصب می شود و نیازی به کرک کردن بازی نیست !

  • حداقل سیستم مورد نیاز به منزله روان اجرا شدن بازی نیست ! بلکه فقط تضمینی برای اجرا شدن بازی است.

  • بعد از نصب بازی وارد قسمت تنظیمات Graphic شده و بر روی گزینه Benchmark کلیک کنید تا بازی سیستم شما را محک بزند. پس از پایان تست و اعلام نتیجه اگر Average FPS بالای عدد 20 بود بازی روان اجرا خواهد شد. در غیر این صورت بازی با تیک زدن و فریم فریم شدن همراه خواهد بود. در این حالت رزولیشن را روی 800 در 600 قرار دهید و مجددا تست بگیرید.

  • برای بهینه سازی ویندوز و افزایش FPS  بازی حتما برنامه Game Booster را نصب نمایید.

  • آخرین درایور کارت گرافیک خود را دانلود و نصب نمایید.

  • بازی را در صورت امکان بر روی ویندوز سون اجرا نمایید.

  • سیو بازی در این نسخه مانند نسخه قبل به صورت اتوماتیک انجام می شود لذا برای این کار بعد از مرحله اول بازی ، از شما خواسته می شود تا یک اکانت آفلاین در Game Live ایجاد نمایید.

  • پس از پایان نصب بازی برنامه های مشخص شده در تصویر زیر را از پوشه DRIVER دی وی دی شماره 5 نصب نمایید. اگر خطایی در موقع نصب برنامه ها رخ داد مفهوم آن این است که نیازی به نصب آن برنامه نیست و برنامه از قبل نصب شده است :

http://wwwtehrooncd.com

GTA IV : Liberty City

5 DVD + 1 DVD (windows 7)  = 6500 تومان

http://tehrooncd.com

 

»» جهت مشاهده کد های تقلب بازی به این لینک مراجعه نمایید. نحوه وارد کردن کد های تقلب بدین شکل است که شما باید شماره مورد نظر را در موبایل طرف شماره گیری نمایید. جهت وارد کردن شماره در موبایل هم 2 بار کلید جهتی بالا را فشار دهید. مثلا شماره 3625550100 جهت دریافت سلامتی کامل و اسلحه می باشد.

 



__._,_.___


Your email settings: Individual Email|Traditional
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe

__,_._,___

No comments:

Blog Archive