به گروه اینترنتی جذاب و پر از تفریحات جالب ایران روشن خوش آمدید. از آرشیو ما در پایین صفحه نیز دیدن کنید

Sunday, May 14, 2034

..:: IRAN ROSHAN ::.. Roman khiaLe yEk neGah (part 7)



اینباکس ایمیلتان را برای ایمیل های کاری و مهم خود نگه دارید
از این پس ایمیل های گروه ها به پوشه مخصوص خواهند رفت
جهت اطلاع بیشتر
اینجا کلیک کنید !

 

 

 
 
   

اصلاحیه تاریخ حرکت تور سوباتان و ییلاقات تالش
2.5 روزه پنجشنبه ، جمعه و شنبه ( 3 و 4 و 5 تیرماه 1389 )
جهت اطلاعات بیشتر درباره این تور اینجا کلیک کنید‌!

 

( رمان خیال یک نگاه قسمت هفتم )

 

 

فرهاد از اينه به فروزان كه رنگ پريده و مضطرب بود نگاه مي كرد وضعيت او را كاملا درك مي كرد ولي مايل نبود تا اين حد رنج بكشد هر چه با فروزان صحبت مي كرد و مي خواستند كه او گذشته را فراموش كند فايده اي نداشت در طي سال هاي گذشته و در تنهايي اش بسيار رنج كشيده بود گويي گذشته و تلخي هايش نمي خواست سايه شومش را از زندگي او بردارد. فرهاد لبخندي زد و خواست با صحبت هاي طنز آلودش او را از اين حالت خارج كند اما فروزان به هيچ وجه تمايلي به شوخي هاي او در اين وضعيت نداشت
در افكار غرق بود و مضطرب از اين كه چگونه با عمو رو به رو خواهد شد عمويي كه سالهاي پيش او را به دليل خطاي نابخشودني اش طرد كرده بود – وقتي به اپارتمان فرهاد رسيدند ترس و هيجان فروزان شدت بيشتري گرفت . عمو و خانواده اش نيز براي ديدن فروزان هيجان داشتند عمو خوب مي دانست كه در طي اين سال ها چقدر در حق اين دختر كوتاهي كرده . زن عمو نيز پس از سال ها سعي كرده بود خطاي فروزان را به دست فراموشي بسپارد و مثل گذشته او را دوست بدارد. فريدون نيز با اين كه در تمام طول زندگي اش تنها فروزان را ميخواست، اما وقايع گذشته او را نسبت به همه چيز دلسرد كرده بود و به خود تلقين مي كرد كه فروزان ديگر برايش اهميتي نداره، اما اين گفته حقيقت نداشت او هنوز فروزان را دوست داشت اما خطا و بي مهري اش را هرگز نمي توانست فراموش كند.
با ورود سوزان به داخل جمع شادي و نشاط بر محيط سايه افكند. فروزان همراه فرهاد و فرزانه در حاليك ه سرش را به زير انداخته بود معصومانه و شرمسار و با حالت لرزان و غمگين سلام داد. مهمان ها با ديدن او سكوت كردند فرناز بلند شد و مشتاقانه به سمت دختر عموي عزيزش رفت و هر دو به يك ديگر خيره شده بودند نگاهشان پر از اشك شوق بود يك ديگر را در آغوش كشيدند. ديگران با ديدن اين صحنه احساساتي شده بودند و اشك گونه هاي انها را نوازش مي كرد تنها فريدون بود كه مثل كوهي از يخ با جديت ايستاده بود و هيچ عكس العملي از خود نشان نمي داد در درونش دچار احساسات و هيجان شده بود دلش مي خواست مثل ديگران او را در آغوش بكشد و تمام عقده هاي چندين سال را خاليك ند ، اما خودش را كنترل كرده و خيلي بي توجه و خونسرد به ان صحنه نگاه مي كرد فروزان بعد از اين كه از آغوش زن عمو بيرون آمد نگاهش به نگاه عمو افتاد دلش مي خواست مثل گذشته در آغوش پر مهر عمو جاي بگيرد عمو با مهرباني دستانش را باز كرد عمو او را بخشيده بود و فروزان از اين همه گذشت هيجان زده به آغوش پدرانه عمو پناه برد و گريست:
- عموجون دلم براتون تنگ شده بود چقدر دوري از شما سخت بود. هنوز باورم نمي شه كه در اين آغوش منو پذيرفته باشي.
عمو نيز گريست درك مي كرد فروزان چقدر زجر كشيده بود او مي فهميد كه اين گريه ها عقده هاي پنج ساله اي است كه در دلش انباشته شده و اكنون اين چنين ان ها را خالي مي كند.
فريدون نيز كه سعي مي كرد احساساتش را مهار كند هيجان زده شد و اشك هايش جاري گشت. به اتاقي ديگر رفت و به خاطر دلتنگي هاي دختر عمويش گريست. فروزان كنار بقيه نشست و در حالي كه بغض بزرگي گلويش را مي فشرد عمو نيز به او نگاه مي كرد به دختر برادر مرحومش دختري كه با اشتباهش باعث دق مرگي پدرش شده بود وقتي فرهاد جاي خالي فريدون را ديد به دنبالش وارد اتاق شد او را با چهره اي باراني ديد و با تعجب به او خيره شده فريدون به او نگاه كرد و در حاليك ه موجي از غم در صدايش احساس مي شد گفت
- خيلي بزرگ شده خيلي عاقل شده خيلي دلم براي ديدنش تنگ شده بود فرهاد چقدر نگاهش خسته و دردمند بود دلم اتيش گرفت
- مي فهمم چي مي گي اما از تو بعيده تو و گريه؟ يعني ديدن فروزان تا اين حد احساساتتو تحريك كرده؟
فريدون بلند شد اشكهايش را پاك كرد و گفت
- كافيه بهتره بريم پيش بقيه
وقتي وارد پذيرايي شدند فريدون به سردي سلام كرد فروزان نگاهش كرده و به ارامي جواب داد سوزان با خنده به آغوش فريدون پريدو او را بوسه اي محبت اميز به چهره سوزان زد. همگي مشغول گفتگو و خنده بودند اما فروزان غمزده در خود فرو رفته بود فريدون با رفتارش دل غمگين او را كشسته بود به او حق مي داد چرا كه احساسات اين پسر را بازي گرفته بود و از درون نابودش كرده بود اكنون بعد از سال ها دوباره در جمع خانواده جاي گرفته بود. به خاطر ناگهاني بودن اين موضوع كمي گيج و سردرگم بود و دچار هيجان شده بود صداي عمو او را به خود اورد
- فروزان الان چه كار مي كني؟
- تازگي تو يه شركت به عنوان منشي استخدام شدم كار بدي نيست
- قبلا كار مي كردي؟
چه سوالاتي مي پرسيد خودش جواب همه را مي دانست اما مايل بود از زبان فروزان بشنود فروزان تمايل نداشت درباره كار حرفي بزند مخصوصا جلوي فريدون ولي مجبور بود جواب بدهد فريدون با لحن سردي پرسيد:
- چرا كار قبليتو رها كردي؟
نگاه سرد فريدون باعث شده كه او سرش را به زير بيندازد دلش نمي خواست به اين سوال جواب بدهد اما فريدون مدام مي خواست گستاخانه او را زير سوالات پي در پي و بي اساس كه فروزان را زجر مي داد خرد كند! فرهاد كه حقيقت را مي دانست سعي كرد موضوع بحث را عوض كند و شروع كرد به صحبت كردن درباره بهرام و اين كه او را بعد از چند سال پيدا كرده است خانواده اش از شنيدن اين موضوع اظهار خوشحالي كردند
عمو رو به فروزان كه عمگين نشسته بود كرد و گفت:
- دخترم چرا اين قدر ساكتي ؟ من دركت مي كنم مي دونم كه توقع نداشتي ما اين طور با تو برخورد كنيم باور كن كه من تو رو بخشيدم. ناراحت نباش
فروزان با لبخندي تلخ گفت:
- عمو من اون قدر تو حال و هواي تنهايي و اندوه خودم غرق بودم كه حال و هواي صميمي رو فراموش كرده بودم تا بخوام دوباره عادت كنم طول مي كشه پس از سكوت من ناراحت نشيد
سوزش اشك چشمانش را به درد اورد ديگر سعي نمي كرد اشكهايش را مهار كند
- فكر مي كردم وقتي با شما رو به رو بشم دوباره حرفهاي گذشته پيش كشيده مي شود و من زير اين همه شرمساري خرد مي شم هرگز .پنج سال پيش فراموش نكردم خاطراتش از يادم نرفته آخه شدم يدك كش همون خاطرات گذشته دردها...اما وقتي نگاه پر محبت شما رو ديدم اروم گرفتم وقتي تو آغوشتون جا گرفتم لرزش از وجودم پر كشيد و رفت خوشحالم كه منو بخشيدين
عمو دوباره فروزان را به آغوش كشيد:
- دخترم ديگه اجازه نمي دم تنها باشي مي دونم كه تا حالا خيلي كوتاهي كردم اما قول مي دم كه جبران كنم منو ببخش دخترم
فروزان خوشحال از اين همه محبت هيجان زده به بقيه كه چهره هايشان غرق اشك بود نگاه كرد و گفت
- تورو خدا ديگه گريه نكنيد شاد باشيد دلم براي شادي و خنده تنگ شده
دلش مي خواست بخندد تا ديگران نيز خوشحال باشند كم كم داشت با ان فضا انس مي گرفت شام را در فضايي به مراتب شادت صرف كردند فرهاد مدام با شوخي هايش باعث خنده ديگران مي شد فروزان شب خوبي را گذرانده بود در چشمانش برق اميد مي درخشيد ا اين كه مي ديد ديگران او را بخشيده اند خوشحال بود اخر شب ساعت 11 بلند شد و گفت كه بايد به منزلش برگردد در برابر اصرار ديگران تشكرد كرد و گفت
- من از همه ممنونم شب خيلي خوبي بود فرزانه جون به خاطر زحماتت ممنون برم بهتره
عمو گفت
- اين وقت شب كه نمي شه تنها بري
فرهاد و به دنبال او بلافاصله فريدون از جا برخاستند و فريدون گفت
- من مي رسونمشون
همه با تعجب او را نگاه كردند فهميد كه خيلي عجولانه تصميم گرفته با صدايي لرزان گفت
- البته اگه اشكالي نداشته باشه
فرهاد لبخند زنان گفت
- ممنون فريدون من خيلي خسته ام
فروزان به ارامي گفت
- باعث زحمت نمي شم؟
فريدون گفت
- نه نه اصلا زحمتي نيست من پايين منتظرم....
و رفت.


 

 

ادامه دارد ...

 

 

>> ( مونا )<< 

 

mona_badgirls666@yahoo .com

 

 

آرشیو فصل های رمان:

 

رمان خیال یک نگاه - فصل ششم

فروزان هنوز هم مردد بود چند بار مي خواست به خانه آنها تلفن بكند و بگويد كه منصرف شده اما هربار به طرف گوشي مي رفت بيهوده بود سوزان هم از حركات مادرش تعجب مي كرد از ديروز كه فرهاد تركش كرده بود مدام به مهماني مي انديشيد و به اين كه چگونه با عمو رو به رو شود با زن عمو دخترش و ....

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل پنجم

مثل هميشه صبح فرا رسيده بود فروزان همچون روزهاي قبل سوزي را اماده كرد دخترك زودتر از مادر از خانه خارج شد و در راه پله ايستاد فروزان نيز به دنبال كارتش مي گشت اما ان را پيدا نمي كرد
در راه پله ها بهرام در حال پايين آمدن با ديدن دخترك لبخند زد و گفت
- سلام خانم كوچولو
سوزان نگاهش كرد و گفت
- سلام تو همون آقاهه هستي كه از مامانم ترسيدي يادته!!

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل چهارم

فرزانه در حالي كه اشك مي ريخت به طرف فروزان رفت و گفت
- به خدا منظوري نداشتم نمي خواستم ناراحتت كنم اصلا چنين قصدي نداشتم اخه خودت مقصري كه بد برداشت مي كني مدام مي خواي تا يكي حرف مي زنه بزني تو دهنش و بگي ازارت مي ده
فروزان چشمان زيبايش را به او دوخت و گفت...

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل سوم

فروزان با تعجب نگاهي به او كرد و گفت:
- كدوم عمو؟!!!!!!!!!!
- خب عمو ديگه يه عموي تازه پيدا كردم نه نه دو تا عموي تازه .
فروزان مي دانست كه سوزان با هر كسي دوست شود او را عمو صدا مي كند بنابراين تعجبي نكرد
- حالا اسم عموهاي تازه ات چيه؟
- عمو اسفندي!!
فروزان با خنده پرسيد:
- چي ؟ عمو اسفندي كيه؟
فرزانه لبخند زنان با شيريني جلو امد و گفت
- عمو اسفنديار رو مي گه رفته بوديم اونجا
فروزان با وحشت به او نگاه كرد و پرسيد:
 

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل دوم

رئيس چيزي نگفت و وارد اتاقش شد فروزان آن روز هم مثل روزهاي ديگربه كارش مي رسيد. سخت مي كوشيد تا كسي از او ايرادي نگيرد. مي خواست نمونه باشد. مي خواست فردي مفيد باشد اما به نظر خودش ديگر هيچ گاه نمي توانست فردي خوب و مفيد براي جامعه اش باشد فكر مي كرد كه فردي سرخورده و بدبخت است. كه اجتماع نيازي به وجودش ندارد. احاسي تلخ هميشه در وجودش بود و نا اميدش مي كرد اما گرماي عشق ، عشقي كه ديگر وجود نداشت نا اميدي اش را به اميد واقعي تبديل مي كرد – در محيط كارش با كسي دوست نشده بود از دوست شدن با اشخاص ، حتي زنان و هم جنسان خود وحشت داشت چرا كه همان دوستي با دختران و زنان – زندگي اش را نابود كرده بود . دوستاني كه حتي باعث شده بودند او پاكدامني اش را از دست بدهد.

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

خيال يك نگاه قسمت اول

خانه در سكوت فرو رفته بود. اسمان چادر سياه اش را به سركشيده بود و درخشندگي مرواريدها روي آن چشم آدمي را به تماشا وا مي داشت. با نگاه كردن به اسمان و دقيق شدن به آن در شب به تيرگي و مغموم بودن ان مي شد پي برد. در سكوت به اسمان نگاه مي كرد،چه شب هايي كه در نظرش اين اسمان به جاي رنگ سياهي و تيرگي براي او رنگ روشني و ارامش داشت...رنگ عشق

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

 

 

www.iranalive.net | گروه بزرگ اینترنتی ایران الایو اگه از این ایمیل خوشت اومد و خواستی رفقات هم حالشو ببرن ميتوني سه سوته رو دکمه Forward زیر همین ایمیل کلیک کنی!واسه همه دوستات بفرستی و يه حال اساس به اونا پرتاب کني ...

http://persianltd.com/uploads/1283225878.gif http://persianltd.com/uploads/1326744308.gif http://persianltd.com/uploads/1364309296.gif http://persianltd.com/uploads/1279716155.gif

 

 

اين ایمیل را براي دوستان خود Forward كنيد.

 

" سفر به طبیعت سوباتان (بهشت ایران) ییلاقات تالش "

2.5 روزه پنجشنبه ، جمعه و شنبه ( 3 و 4 و 5 تیرماه 1389 ) 

بازدید از طبیعت بکر و زیبای سوباتان

تحت مجوز رسمی از سازمان ایرانگردی و جهانگردی


آخرین مهلت ثبت نام تا دوشنبه 31 خردادماه 89


جهت ثبت نام و اطلاعات بیشتر اینجا کلیک کنید. 

 

 

 

 

با گروه ایران روشن هر روز را به بهترین شکل تجربه کنید!

برای عضویت در گروه ایران روشن اینجا را کلیک کنید!

 

 

iranalive.net

جذاب ترین اخبار تصویری

 

عکسی جالب از احمدی نژاد

روز جمعه رییس جمهور محمود احمدی نژاد که به شانگهای چین سفر کرده بود با تجار، صنعت‌گران، بازرگانان و ایرانیان مقیم چین دیدار کرد. به گزارش خبرآنلاین عکس زیر را ایسنا از حاشیه این مراسم منتشر کرده است.... ( ادامه )

یک طرفدار متعصب اسپانیا

جام جهانی آغاز شده است با تمام زیبایی ها و حواشی جذابش... ( ادامه )

کنسرت افتتاحیه جام جهانی

پنجشنبه شب با حضور بسياري از ستارگان فوتبال و موسيقي جام جهاني فوتبال به صورت غيررسمي افتتاح شد.... ( ادامه )

جالب از سراسر دنیا

گزارش تصویری... ( ادامه )

خبر کوتاه و جالب علمی از سراسر دنیا همراه با عکس

انفجار ماهواره کره جنوبی 137 ثانیه بعد از پرتاب/ تشخیص آسیب کبد تنها با یک تکه کاغذ/ خورشید و دزدی دنباله‌دارهای منظومه‌های دیگر / موفقیت فضاپیمای ایکاروس در گشودن بادبان خورشیدی... ( ادامه )

شانگهای ؛ از 20 سال پیش تا امروز

شانگهایی شهری است در کشور چین با ۱۹ میلیون نفر جمعیت که طی سال های اخیر پیشرفت فوق العاده ای داشته است.... ( ادامه )

 

 
     

 

طراحی روی ناخن

رمز زیبایی خانم های جذاب

همه محو دست های زیبای شما خواهند شد

آیا می دانید زیبایی دست ها به

 چه میزان در جذابیت شما تاثیر دارد

باطراحی روی ناخن حتی با دست های

 زیبایتان هم دلربایی کنید!!!

انگشتانتان را زیبا تر از همیشه کنید

همراه کتاب رمز و راز شیک پوشی

قيمت : 6000 تومان

خرید اینترنتی           خرید اینترنتی

دیگر نیازی به وقت گذاشتن برای کشیدن

 طراحی بر روی ناخن های خود ندارید

در کمترین زمان بهترین طرح ها

 را بر روی ناخن های خود بزنید

برای طراحی بر روی ناخن های خود

 دیگر نیازی به آرایشگاه ندارید

قيمت : 6000 تومان

خرید اینترنتی           خرید اینترنتی

برای اولین بار در ایران

بسیار آسان در کمترین زمان

در طرح های متنوع

زیبایی خود را در مجالس چند برابر کنید

برای دختر خانوم ها و خانم های خوش سلیقه

قيمت : 6000 تومان

خرید اینترنتی           خرید اینترنتی

هیچ گونه مهارت و تخصصی برای

زیبا کردن ناخن هایتان لازم ندارید

حتی می توانید طرح ها را بر روی

ناخن های مصنوعی هم بزنید

قيمت : 6000 تومان

خرید اینترنتی           خرید اینترنتی

 



__._,_.___


Your email settings: Individual Email|Traditional
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe

__,_._,___

No comments:

Blog Archive