به گروه اینترنتی جذاب و پر از تفریحات جالب ایران روشن خوش آمدید. از آرشیو ما در پایین صفحه نیز دیدن کنید

Thursday, June 1, 2034

..:: IRAN ROSHAN ::.. Roman khiaLe yEk neGah (part 10)



 
   

Iranalive.net - گروه اینترنتی ایران الایو

http://iranroshan.com/uploads/1307111385.gif

Iranalive.net - گروه اینترنتی ایران الایو

آموزش پاركور عينك 3 بعدي روشهاي جديد بستن شال

تل موی جادویی بانك تحقيقاتي دانشجو معجزه اي در افزايش قد

شال عشق نرم افزار تقويت امواج مغز كتاب ملودي عاشقانه زيستن

كارت پستال سخنگو روز قيامت را مشاهده کنید  آموزش تكنيكهاي تست زني كنكور

تغییر صدا هنگام صحبت با موبایل  آموزش تكنيكهاي تست زني كنكور نرم افزار مبدل گفتار به نوشتار

آموزش زبان انگليسي در خواب گردنبند پرسپوليس خیلی خیلی جالبه! ببنید تا باور کنید

آموزش تكنيكهاي تست زني كنكور روشهاي جديد بستن شال آموزش زبان نصرت بر روی موبایل

برترين نرم افزار آموزش زبان گردنبند مدل آيشواريا انگشتر تمام نگين سارينا

گردنبند استقلال آموزش زبان انگليسي در خواب خودكار دوربين دار بي سيم

 

( رمان خیال یک نگاه قسمت دهم )

 

 

بهرام در سكوت چشم به دهان فرهاد دوخته بود باور نمي كرد كسي را كه دوست دارد و به او عشق مي ورزد ان قدر بي احساس بوده باشد كه فريدون را از خود براند باور نمي كرد به ارامي گفت:
- چقدر تلخ
فرهاد لبخندي زد و گفت:
- فريدون ديگه اون فريدون قبل نمي شه
بعد از لحظاتي گفت:
- بابا ما چرا ماتم گرفتيم؟ مثلا بعد از سالها همديگر رو ديديم بيا خوش باشيم
در خانه فروزان همه خوش بودند فريدون نيز با سوزي غذا را تهيه كردند و آمدند فرزانه جلو رفت و پرسيد:
- فرهاد كجاست؟
سوزان گفت:
- عمو فرهاد پيش عمو بهرامه داره بازي مي كنه
آن ها به جمله كودكانه او خنديدند فروزان غذا را از دست فريدون گرفت و گفت
- گرم نگهش مي دارم خوبه؟
باز با نگاه سرد فريدون مواجه شد
- خودت بهتر مي دوني خانم خونه شما هستيد فروزان خانم
و از مقابل او گذشت فروزان با تعجب به اشپزخانه رفت. فريدون هم ازرفتارش نسبت به او ناراحت شد از اين كه مي ديد هر لحظه غرورش به خاطر فروزان خرد مي شد ناراحت مي شد حالا بايد نگاه هاي دلسوزانه بهرام را نيز تحمل مي كرد و به خاطر اين موضوع عصبي شده بود
فرزانه با ناراحتي گفت:
- يكي بره اين فرهاد رو صدا كنه
فرناز گفت
- فرزانه جون خودت برو اول يه گوش مالي حسابي بهش بده بعد بيارش
فرزانه قبول نكرد رو به فروزان كرده گفت:
- تو برو صداش كن فري
فريدون گفت
- اگه فرهاد رو صدا مي كنيد بهرامم دعوت كنيد تنهاست
عمو نيز از حرف فريدون را تاييد كرد
فروزان با تعجب پرسيد:
- چرا من برم؟
فريدون با نيش و كنايه گفت
- چون تو صاحب خانه اي ما كه نمي تونيم دعوتش كنيم نكنه مي ترسي؟
فروزان با ابرواني در هم كشيده به او نگاه كرد و پرسيد:
- از تو؟!
و از خانه خارج شد فرناز با عصبانيت به فريدون نگاه كرد و گفت:
-- تو حق نداري با اون اين طوري رفتار كني و هر لحظه با نيش و كنايه هات ناراحتش مي كني
- تو لازم نيست به من درس ادب بدي
- براي اين كه ادب رو پاك از يادت بردي خيال كردي رفتارت خيلي درسته؟ بايد بگم با اين كارهات بدتر حالشو به هم مي زني بيشتر از خودت متنفرش مي كني
فريدون با عصبانيت بلند شد و كشيده اي به صورت فرناز زد كه با صداي ان همه سكوت كردند
فرناز در حالي كه به اشپزخانه مي رفت فرياد زد
- تو يه احمقي احمق
عمو با عصبانيت گفت
- كافيه. مگه بچه شديد فريدون اين چه كاري بود؟
- اون حق نداره با من اين طوري حرف بزنه
همه ساكت ماندند فرزانه كنار فرناز رفت:
- گريه نكن بيا صورتتو بشور
سوزان بغض كرده بود و كنار خاله اش رفت از فريدون ترسيده بود زن عمو هم به كنار انها امد فرزانه براي دلجويي به فرناز گفت:
تو رو به خدا فرناز جون عيب نداره گريه نكن الان كه فروزان بياد و اين اوضاع رو ببينه خيلي ناراحت مي شه
فرناز در حالي كه صورتش را مي شست گفت
- اون يه احمقه ديوونه ست
زن عمو نيز او را به ارامش دعوت كرد وقتي نگاهشان به چهره سوزان افتاد او را نوازش كردند و از او خواستند چيزي به فروزان نگويد
فروزان با ترديد در خانه بهرام را زد
بهرام دوباره از ديدن او هول شده بود فروزان تا فرهاد را ديد از او خواست كه بخانه بيايد از بهرام نيز دعوت كرد كه طبق خواسته عمو و ديگران به منزل او بيايد بهرام ابتدا كمي تعارف كرد اما با اصرار فرهاد پذيرفت. خوشحال بود از اين كه قدم به خانه فروزان مي گذارد او خيلي وحشت داشت وحشت از اين كه حركتي انجام دهد و باعث ناراحتي فروزان شود سه نفري به اپارتمان او رفتند عمو و زن عمو استقبال گرمي از او كرد زماني كه نشستند صحبت درباره خانواده بهرام شروع شد
فروزان پرسيد:
- فرناز كجاست؟
فرزانه همراه او به اشپرخانه رفت فرنا ايستاده و به نقطه اي خيره شده بود سوزان نيز ناراحت بود در ذهن كودكانه اش خيلي از دست فريدون عصباني بود و دلش نمي خواست ديگر پيش او برود فرناز هم از دست برادرش عصباني بود اما ناراحتي او بيشتر به خاطر فروزان بود او را دوست داشت و نمي خواست فريدون ازارش دهد فروزان در حالي كه لبخند مي زد پرسيد:
- چرا اين جا وايسادي؟
- چيزي نيست مي خواستم ظرفا رو ببرم سفره ناهار رو پهن كنم
- ممنون خيلي تو زحمت افتادي مي دونم كه زياد از كار كردن خوشت نمي ياد
فرناز خنديد و گفت
- يادته چطور از زير كار در مي رفتيم؟
فروزان نيز خنديد و دو تايي سفره را بردند و پهن كردند فرناز با بهرام سلام و احوالپرسي كرد و از ديدنش خوشحال شد.
همه دور سفره اي كه با سبزي و ترشي و تنگ هاي بلورين دوغ تزيين شده بود گرد امدند. كباب ها را نيز همراه گوجه هاي سرخ شده در ظرف چيده بودند و بوي ان فضاي خانه را پر كرده بود فرهاد از سوزان خواست كنار او بنشيند اما چون فريدون پهلوي فرهاد نشسته بود سوزان نپذيرفت كه آن جا بنشيند همه مشغول غذا خوردن شدند فريدون درخود فرو رفته و عصباني بود فرهاد به ارامي از او پرسيد
- چي شده؟
فريدون پاسخي نداد فرهاد دوباره پرسيد
- چون براي بهرام گفتم ناراحت شدي؟
- نه بابا همه عالم مي دونن اونم روش
فرهاد ديگر چيزي نگفت بهرام نمي توانست راحت غذايش را بخورد عمو فكر مي كرد خجالت مي كشد و از او خواست راحت باشد. او فقط لبخندي زد اما به راستي احساس خفگي مي كرد ازاين كه با فروزان بر سر يك سفره نشسته بود دست خوش هيجان شده بود با اين حال از نگاه او مي گريخت نمي خواست نگاهش به نگاه او بيفتد زيرا مي ترسيد ناگهان خطايي جبران ناپذير از او سر بزند در مقابل فروزان اصلا توجهي به بهرام نداشت. به هيچ كس نمي انديشيد سال ها بود جز يك نفر به شخص ديگري نينديشيده بود كسي كه پاره اي از خاطرات گذشته مبهم فروزان بود پس از صرف ناهار خانم ها سفره را جمع كردند و فرزانه مشغول شستن ظرف ها شد فروزان آن ها را خشك كرد و فرناز ايستاده بود فرهاد لبخند زنان با آن ها شوخي مي كرد و بيشتر سر به سر فرزانه مي گذاشت ناگهان نگاهش به فرناز افتاد و گفت
- ببينم صورتت چي شده؟
فرناز چيزي نگفت فرهاد متعجب پرسيد:
- چي شده انگار يكي زده تو صورتت
فرناز من من كنان گفت:
- چيزي نيست سوزان لپم رو كشيده كه اين طوري شده
فرهادگفت
- من اين لپتو مي گم تو اين يكي رو نشون مي دي؟
فرناز هول شده بودفروزان هم كه كنجكاو شده بود نگاه كرد و گفت
- فرهاد راست مي گه
فرزانه گفت
- چيزي نيست سرخيش به خاطر نيشگون منه
فرهاد با تعجب به او نگاه كرد و گفت
- يعني تا اين حد محكم كشيده كه جاش بيفته؟ ببينم چيزي شده؟
فرزانه و فرناز ان قدر توضيح دادند تا فرهاد و فروزان دست از سوال كردن برداشتند در پايان فرزانه به فرهاد گفت كه در خانه همه چيز را به او خواهد گفت فرهاد نيز راضي شد و از اشپزخانه بيرون رفت فروزان هر چه اصرار كرد چيزي دستگيرش نشد و به ناچار پيش دستي ها را برداشت و از اشپزخانه خارج شد ناراحت شده بود چرا كه مي ديد ان ها موضوعي را از او پنهان مي كنند مانده بود كه چه اتفاقي افتاده است مي دانست كه هر چه بوده زماني كهبه دنبال فرهاد رفته اتفاق افتاده است. تا بعد از ظهر به طور مدام صداي خنده و شادي از خانه فروزان شنيده مي شد فريدون نيز مي خنديد بهرام هم خجالت كشيدن را كنار گذاشته بود چرا كه م ديدي فروزان هيچ توجهي به او نمي كند
وقتي كه خانواده عمو خداحافظي كردند و رفتند فروزان به خانه نگاه كرد و اهي كشيد تا چند لحظه پيش خانه پر بود از ادم و شادي در ان طنين مي انداخت اما اكنون دوباره با دختركش تنها شده بود خوشحال بود از اين كه مي تواند با خانواده عمو ارتباط داشته باشد به دخترش كه به او نگاه مي كرد لبخندي زد و او را بوسيد:
- عزيزم چرا ساكتي؟ لبخند بزن
- من تو رو خيلي دوست دارم مامان
فروزان با مهرباني او را در آغوش كشيد و گفت
- من هم تو رو دوست دارم عزيزم همه هستي ام!

 

ادامه دارد ...

 

 

 

>> ( مونا )<< 

 

mona_badgirls666@yahoo .com

 

 

آرشیو فصل های رمان:

 

رمان خیال یک نگاه - فصل نهم

همان طور صحبت مي كردند وفرهاد با صحبت هايش صداي فرزانه را در مي اورد ناگهان فروزان بلند شد و گفت:
- پاك فراموش كردم بايد ناهار درست كنم شما حرف بزنيد من مي رم غذا درست مي كنم
فريدون بلند شد و گفت
- لازم نيست غذا رو از بيرون مي گيرم تو نمي خواد غذا درست كني
- نه نه لازم نيست از بيرون غذا بگيري خودم بلدم درست كنم

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل هشتم

فروزان باز هم از آنها تشكر كرد و بعد سوزان را كه خوابيده بود به آغوش گرفت و با خداحافظي كردن از خانه خارج شد
در وجودش غوغايي به پا بود فريدون خواسته بود او را برساند باور نمي كرد از تنها ماندن با او مي ترسيد اما تصميمي گرفت به خودش مسلط شود فريدون به ماشين تكيه داده بود و سيگار مي كشيد با ديدن فروزان در عقب ماشين را باز كرد فروزان با ديدن سيگار پسر عمو متعجب به او نگاه كرد اما فريدون خود را از نگاه او دور كرد رفت و پشت فرمان نشست...

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل هفتم

فرهاد از اينه به فروزان كه رنگ پريده و مضطرب بود نگاه مي كرد وضعيت او را كاملا درك مي كرد ولي مايل نبود تا اين حد رنج بكشد هر چه با فروزان صحبت مي كرد و مي خواستند كه او گذشته را فراموش كند فايده اي نداشت در طي سال هاي گذشته و در تنهايي اش بسيار رنج كشيده بود گويي گذشته و تلخي هايش نمي خواست سايه شومش را از زندگي او بردارد. فرهاد لبخندي زد و خواست با صحبت هاي طنز آلودش او را از اين حالت خارج كند اما فروزان به هيچ وجه تمايلي به شوخي هاي او در اين وضعيت نداشت.

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل ششم

فروزان هنوز هم مردد بود چند بار مي خواست به خانه آنها تلفن بكند و بگويد كه منصرف شده اما هربار به طرف گوشي مي رفت بيهوده بود سوزان هم از حركات مادرش تعجب مي كرد از ديروز كه فرهاد تركش كرده بود مدام به مهماني مي انديشيد و به اين كه چگونه با عمو رو به رو شود با زن عمو دخترش و ....

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل پنجم

مثل هميشه صبح فرا رسيده بود فروزان همچون روزهاي قبل سوزي را اماده كرد دخترك زودتر از مادر از خانه خارج شد و در راه پله ايستاد فروزان نيز به دنبال كارتش مي گشت اما ان را پيدا نمي كرد
در راه پله ها بهرام در حال پايين آمدن با ديدن دخترك لبخند زد و گفت
- سلام خانم كوچولو
سوزان نگاهش كرد و گفت
- سلام تو همون آقاهه هستي كه از مامانم ترسيدي يادته!!

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل چهارم

فرزانه در حالي كه اشك مي ريخت به طرف فروزان رفت و گفت
- به خدا منظوري نداشتم نمي خواستم ناراحتت كنم اصلا چنين قصدي نداشتم اخه خودت مقصري كه بد برداشت مي كني مدام مي خواي تا يكي حرف مي زنه بزني تو دهنش و بگي ازارت مي ده
فروزان چشمان زيبايش را به او دوخت و گفت...

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل سوم

فروزان با تعجب نگاهي به او كرد و گفت:
- كدوم عمو؟!!!!!!!!!!
- خب عمو ديگه يه عموي تازه پيدا كردم نه نه دو تا عموي تازه .
فروزان مي دانست كه سوزان با هر كسي دوست شود او را عمو صدا مي كند بنابراين تعجبي نكرد
- حالا اسم عموهاي تازه ات چيه؟
- عمو اسفندي!!
فروزان با خنده پرسيد:
- چي ؟ عمو اسفندي كيه؟
فرزانه لبخند زنان با شيريني جلو امد و گفت
- عمو اسفنديار رو مي گه رفته بوديم اونجا
فروزان با وحشت به او نگاه كرد و پرسيد:
 

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل دوم

رئيس چيزي نگفت و وارد اتاقش شد فروزان آن روز هم مثل روزهاي ديگربه كارش مي رسيد. سخت مي كوشيد تا كسي از او ايرادي نگيرد. مي خواست نمونه باشد. مي خواست فردي مفيد باشد اما به نظر خودش ديگر هيچ گاه نمي توانست فردي خوب و مفيد براي جامعه اش باشد فكر مي كرد كه فردي سرخورده و بدبخت است. كه اجتماع نيازي به وجودش ندارد. احاسي تلخ هميشه در وجودش بود و نا اميدش مي كرد اما گرماي عشق ، عشقي كه ديگر وجود نداشت نا اميدي اش را به اميد واقعي تبديل مي كرد â€" در محيط كارش با كسي دوست نشده بود از دوست شدن با اشخاص ، حتي زنان و هم جنسان خود وحشت داشت چرا كه همان دوستي با دختران و زنان â€" زندگي اش را نابود كرده بود . دوستاني كه حتي باعث شده بودند او پاكدامني اش را از دست بدهد.

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

خيال يك نگاه قسمت اول

خانه در سكوت فرو رفته بود. اسمان چادر سياه اش را به سركشيده بود و درخشندگي مرواريدها روي آن چشم آدمي را به تماشا وا مي داشت. با نگاه كردن به اسمان و دقيق شدن به آن در شب به تيرگي و مغموم بودن ان مي شد پي برد. در سكوت به اسمان نگاه مي كرد،چه شب هايي كه در نظرش اين اسمان به جاي رنگ سياهي و تيرگي براي او رنگ روشني و ارامش داشت...رنگ عشق

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

 

www.iranalive.net | گروه بزرگ اینترنتی ایران الایو اگه از این ایمیل خوشت اومد و خواستی رفقات هم حالشو ببرن ميتوني سه سوته رو دکمه Forward زیر همین ایمیل کلیک کنی!واسه همه دوستات بفرستی و يه حال اساس به اونا پرتاب کني ...

http://persianltd.com/uploads/1283225878.gif http://persianltd.com/uploads/1326744308.gif http://persianltd.com/uploads/1364309296.gif http://persianltd.com/uploads/1279716155.gif

 

 

اين ایمیل را براي دوستان خود Forward كنيد.

  

با گروه ایران روشن هر روز را به بهترین شکل تجربه کنید!

 
     

 

Iranalive.net - گروه اینترنتی ایران الایو

http://iranroshan.com/uploads/1307111385.gif

Iranalive.net - گروه اینترنتی ایران الایو

 

سریال کامل فرار از زندان با دوبله فارسی
 
 
شامل هشتاد و یک قسمت این سریال با کیفیت عالی و دوبله ی کامل
 قيمت: 7500  تومان
 
صد فیلم سینمایی شاهکار برتر تاریخ سینما
 
 
 پكيج 100 فيلم شاهكار سينما - دوبله خانگی
 قيمت: 10700  تومان
 
   
مستند هزار مکان دیدنی جهان
 
 
مستند هزار مکان دیدنی جهان که قبل از مرگ باید دید
 قيمت: 6500  تومان
 
سریال جنگجویان کوهستان - لینچان
 
 
شامل تمامی قسمتهای این سریال - دوبله فارسی - سریال لینجا
 قيمت: 6500  تومان
 
   
سریال کامل دلنوازان
 
 
سریال ایرانی - پخش شده از شبکه سه - کیفیت عالی
 قيمت: 7500  تومان
 
کارتون فوتبالیستها
 
 
کارتون فوتبالیستها - سری جدید - شامل قسمتهای پخش نشده
 قيمت: 6500  تومان
 
   
فروش دویست و پنجاه بازی کامپیوتری تنها 8 تومان
   
 
فروش دویست و پنجاه بازی کامپیوتری تنها 8 تومان
 قيمت: 8000  تومان
 
پنجاه قصه صوتی و شنیدنی با کیفیت عالی
   
 
داستانهای ناطق کودکانه قدیمی با اجرای عالی - داستان علیمردان خان و سایر داستانهای شنیدنی
 قيمت: 4000  تومان
 
   
پکیج صد و سی فیلم سینمایی زیبای ایرانی
 
 
قابلیپت پخش در کامپیوتر - کیفیت عالی
 قيمت: 8000  تومان
 
سریال شاهزاده زمان یا روزگار شاهزاده
 
 
سریال کره ای تاریخی و خانوادگی بسیار زیبا
 قيمت: 8000  تومان
 

  

 

http://www.iranroshan.ir

 

اينجا ايران است؟؟؟!!!

صحنه هايي كه هرگز حتي تصور هم نمي كرديد

ديدن اين مستند ها براي تمام خانواده هاي ايراني ضروري است .

آيا از آگهي استخدام منشي از ساعت 19 تا 22 چيزي ميدانيد ؟؟؟

شما حق داريد از مسائل پيرامونتان  همانطور كه هست مطلع شويد

برترين و جنجالي ترين مستندهاي ايراني فقط در يك  dvd

شايد فرزند يا برادر و خواهر شما اسير اين دامها شوند

پشته پرده زندگي مردمان اين سرزمين را ببينيد

تا چه حد از پشته صحنه ي سينماي ايران اطلاع داريد ؟؟؟؟

باندهاي پخش عكسها و فيلمهاي خانوادگي و ...

 مستندي 100% واقعي از مسائلي كه از طريق بلوتوث به وجود آمده است

مي دانيد چند در صد جمعيت پايتخت

 عضو گروهاي شيطان پرستي شده اند

پارتي و ابتذال در ميان دختران

قيمت : 5000 تومان

خرید  اینترنتی           خرید  اینترنتی

صحنه هايي كه هرگز حتي تصور هم نمي كرديد

 براي اولين بار در ايران ، فروشگاه ما بسته اي كاملاً ويژه و اختصاصي

 را براي شما كاربران فارسي زبان تهيه نموده است

 نام اين بسته ي ارزشمند «14 مستند» است.

ما ليست مستندهاي عالي و معروف موجود در بازار را در

اين دي وي دي جمع آوري نموده ايم كه البته هر كدام

از اينها به صورت تك فروشي در فروشگاه هاي ديگر موجود هستند!

شما با مقايسه قيمت شگفت زده شويد!!!

برترين و جنجالي ترين مستندهاي ايراني فقط در يك  dvd

شايد فرزند يا برادر و خواهر شما اسير اين دامها شوند

مستند هاي فوق العاده جالب در مورد بلوتوث هاي موبايل

 مستند فقر و فحشا - (سفرهاي دختران ايراني به كشورهاي عربي)

 

قيمت : 5000 تومان

خرید  اینترنتی           خرید  اینترنتی

 

پشته پرده زندگي مردمان اين سرزمين را ببينيد

آيا از آگهي استخدام منشي از ساعت 19 تا 22 چيزي ميدانيد ؟؟؟

تا چه حد از پشته صحنه هاي سينماي ايران اطلاع داريد ؟؟؟؟

آيا از ابتذال خانوادگي در ميهماني ها و پارتي هاي شمال و تهران آگاهي داريد؟؟؟

 مستند چراغ خاموش - (استخدام منشي و فريب دختران)

مستند انتخابات - (نامزدهايي كه براي انتخابات نام نويسي كردند)

مي دانيد چند در صد جمعيت پايتخت

 عضو گروهاي شيطان پرستي شده اند

 مستند داوطلب مرگ - (برخورد با اراذل و اوباش)

مستند آسيب شناسي عزاداري - (برهنگي در عزاداري

مداحي پاپ در عزاداري- كفر گويي در عزاداري)

مستند بلوتوث بازي - (آسيب ها ، شناسائي افراد مخوف

، باندهاي پخش عكسها و فيلمهاي خانوادگي و ...

مستندي واقعاً كامل از مسائلي كه از طريق بلوتوث به وجود آمده است.)

 

 

قيمت : 5000 تومان

خرید  اینترنتی           خرید  اینترنتی

 

آيا مي دانيد چند درصد جمعيت پايتخت عضو گروه هاي شيطاني هستند!!!

حقايق تلخ وتكان دهنده از جامعه امروز ايران بايد به اين مسائل آگاهي داشته باشيد .

پشته پرده زندگي مردمان اين سرزمين را ببينيد

 مستند دختران آخرالزمان - ( پارتي و ابتذال در ميان دختران)

مستند هجوم خاموش - ( تهاجم فرهنگي و ابتذال)

مستند كراك و اكس - (اين مستند شرح حال كاملي از افرادي كه به دام اعتياد كراك و اكس افتاده اند

 را نشان مي دهد . فقط يك بار اين مجموعه را كامل ببينيد تا از عوارض كراك و اكس با خبر شويد)

شما حق داريد از مسائل پيرامونتان  همانطور كه هست مطلع شويد

آيا فقر كه در اين مستند مي بينيد عامل اصلي اين همه فساد و فحشاست ؟؟!!!

با ديدن اين مستند ها واقع بينانه به جامعه اي كه در آن زندگي مي كنيد نگاه خواهيد كرد

بله اينجا ايران است !!

چه باور كنيد چه نكنيد!!!!!

 

قيمت : 5000 تومان

خرید  اینترنتی           خرید  اینترنتی

 

ديدن اين مستند ها براي تمام خانواده هاي ايراني ضروري است .

شايد فرزند يا برادر و خواهر شما اسير اين دامها شوند

 مستند شوك - شيطان پرستي در تهران
 مستند رقص فقر
 مستند دست پنهان
 مستند فقر در لرستان
آگاهي از جامعه رمز زندگي سالم

مستندي درباره ابتذال در سينماي ايران

 

قيمت : 5000 تومان

خرید  اینترنتی           خرید  اینترنتی

بله اينجا ايران است !!

چه باور كنيد چه نكنيد!!!!!

مستند قرمز ،موضوع قرمز ،چشمان قرمز  

 در مورد اين كلمات چه مي دانيد:پشته پرده ابتذال،فحشا ،پارتي اكس ...

بيشتر بدانيد ...

 

 


__._,_.___


Your email settings: Individual Email|Traditional
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe

__,_._,___

No comments:

Blog Archive