به گروه اینترنتی جذاب و پر از تفریحات جالب ایران روشن خوش آمدید. از آرشیو ما در پایین صفحه نیز دیدن کنید

Thursday, June 1, 2034

..:: IRAN ROSHAN ::.. Roman khiaLe yEk neGah (part 11)



 
   

Iranalive.net -  گروه اینترنتی ایران الایو

http://iranroshan.com/uploads/1307111385.gif

Iranalive.net -  گروه اینترنتی ایران الایو

آموزش پاركور عينك 3 بعدي روشهاي جديد بستن شال

تل موی جادویی بانك تحقيقاتي دانشجو معجزه اي در افزايش قد

شال عشق نرم افزار تقويت امواج مغز كتاب ملودي عاشقانه زيستن

كارت پستال سخنگو روز قيامت را مشاهده کنید  آموزش تكنيكهاي تست زني كنكور

تغییر صدا هنگام صحبت با موبایل  آموزش تكنيكهاي تست زني كنكور نرم افزار مبدل گفتار به نوشتار

آموزش زبان انگليسي در خواب گردنبند پرسپوليس خیلی خیلی جالبه! ببنید تا باور کنید

آموزش تكنيكهاي تست زني كنكور روشهاي جديد بستن شال آموزش زبان نصرت بر روی موبایل

برترين نرم افزار آموزش زبان گردنبند مدل آيشواريا انگشتر تمام نگين سارينا

گردنبند استقلال آموزش زبان انگليسي در خواب خودكار دوربين دار بي سيم

 

( رمان خیال یک نگاه قسمت یازدهم )

 

 

- در شركت كلي كار بود كه بايد انجام مي داد مخصوصا با قرار دادهايي كه شركت با شركت هاي ديگر مي بست
- - خانم شفق اين ليست ها رو وارد كامپيوتر كنيد و اين برگه ها رو پس از بررسي بفرستيد برا اقاي محمودي
- چشم قربان
- در ضمن قراره چند خريدار از شركت هاي خارجي بيان به اقاي مهرپور هم اطلاع بدين كه پرونده هاي مربوط به دستگاه ها رو بيارند به خسروي هم بگيد كه حضور داشته باشن
- چشم قربان
دستورها پشت سر هم صادر مي شدند او وقت سر خاراندن هم نداشت با شنيدن كلمه سلام سر بلند كرد يكي از همكاران خانم بود از روي كه به اين شركت امده بود اين زن مدام سعي مي كرد با فروزان نزديك بشود زن خوبي به نظر مي رسيد وقتي فروزان را اين چنين منزوي مي ديد ناراحت مي شد از اين كه مي ديد او علاقه اي به برقراري دوستي با ديگران ندارد متعجب مي شد مي خوسات به او نزديك شود شايد بتواند كمكش كند اما فروزان هميشه طوري سعي مي كرد تا شر او را از سرش باز كند نمي دانست كه ثريا زن لجباز و يكدنده اي است... جواب سلامش را داد
- الان وقت ناهاره گفتم بيام تا با هم بريم
- چند تا از كارهام مونده شما برين منتظر من نباشين
- خب بعد از اين كه از ناهار برگشتي انجامشون بده رئيست كه بهت دستور نداده ساعت ناهار هم كار كني
فروزان مي ديد كه او دست بردار نيست نگاهش كرد و گفت
- نخير رئيسم چنين دستوري نداده حالا چه اصراريه كه حتما با شما براي ناهار بيام؟
- هيچي همين طوري دوست داشتم با هم باشيم حالا كه دوست نداري اصرار نمي كنم
فروزان از رفتار خودش ناراحت شد دلش نمي خواست كسي را برنجاند اما با اين حال علاقه اي هم به برقراري ارتباط با كسي نداشت ثريا كه ناراحت به نظر مي رسيد تصميم گرفت خودش تنها برود در حال خارج شدن بود كه فروزان به ارامي گفت
- معذرت مي خوام اگه ناراحت شدي
- نه عزيزم ناراحت نشدم تقصير خودمه كه اصرار كردم
فروزان لبخند زنان گفت:
- مي تونم خواهش كنم با هم براي ناهار بريم؟
ثريان هيجان زده گفت:
- البته البته منم به خاطر همين موضوع اينجا اومدم
فروزان بلند شد و همراه او قدم به سالن ناهار خوري گذاشت طبق معمول با ورود او چشم ها به طرفش برگشت و زمزمه ها شروع شد. فروزان سرش را به زير انداخت و بدون توجه به كسي به طرف ميز هميشگي اش رفت اين بار ثريا نيز با او بود و با هم پشت يك ميز نشستند.
- خيلي خواهان داري دختر خوشبه حالت
فروزان با خونسردي جواب داد:
- به چه درد مي خوره؟
ثريان در حالي كه سيني غذايش را جلو كشيد گفت
- كي ؟ خواهانت يا خوشگليت؟
- خواهانم!!!
- به هيچ دردي كه نمي خورن ولي خوبه خيلي هواتو دارن.
فروزان پوزخندي زد و گفت:
- هواي خودشونو داشته باشن كافيه
مشغول خوردن غذا شد
- نمي خواي اسممو بپرسي؟
فروزان به او نگاه كرد و گفت
- يعني ما هنوز خودمون رو به هم معرفي نكرديم؟
او لبخند زنان جواب داد:
- هنوز نه! عيب نداره اسمم ثرياست . ثريا راستگو . هميشه ام راست مي گم
فروزان لبخندي زد و گفت
- من هم فروزان هستم فروزان مشفق
از اين كه با هم اشنا شده بودند اظهار خرسندي كردند ثريا گفت:
- هيچ مي دوني همه گاه و بي گاه اين جا رو نگاه مي كنن مخصوصا اون ميز بزرگه كه مهندسان جوان با هم نشسته اند
- خب نگاه كنند اشكالي داره؟
- نه فقط از اين كه نمي تونم غذامو بخورم ناراحتم
- با ناراحتي بيشتر مي چسبه
بعد از گذشت لحظاتي ثريا گفت
- تا حالا نديده بودم كاركنان شركت با ديدن يك دختر تا اين حد تغيير بكنند مخصوصا مهندسان جوان!
- مثل اين كه تو خيلي نسبت به همه چيز دقيقي اين طور نيست؟
- خب اره اخه واقعا بعضي ها تغيير كرده اند همه رو مجذوب خودت كردي به ميز اون ور نگاه كن
فروزان لحظه اي به ان جا نگاه كرد اما زود سرش را برگرداند راست مي گفت انها نگاهش مي كردند
- اونا هميشه پشت اون ميز مي شينند؟
ثريا با تعجب گفت
- خب اره مگه نمي دونستي؟
- نه براي اين كه هر وقت به اين جا مي اومدم سرم تو لاك خودم بود و به كسي نگاه نمي كردم و نمي دونستم دور و برم چه كساني اند
- واقعا تا حالا اونها رو نديده بودي؟
فروزان به علامت نفي سرش را تكان داد ثريا گفت:
- تو هر روز اينجا مي شنيني واي دختر تو از بس تو لاك خودتي حتي نمي دوني كجايي باور كردني نيست
فروزان چيزي نگفت ثريا پرسيد
- مي خواي بگم انا كي اند؟
فروزان تمايلي نداشت بنابراين حرفي نزد ثريا با هيجان گفت
- اول از همه ستاره سهيل مهندسان جوان رو معرفي مي كنم تازه به جاي پدرش اومده همون كه از همه خوش تيپ تر و جذاب تره
فروزان گفت
- تو شركت اكثرا خوش تيپ اند مخصوصا اگر مهندس باشن
- اما اين يكي فرق مي كنه درجه يك يك
فروزان از اين كه به اطرافش نگاه بكند ناراحت بود اما از طرف ديگر از اين كه او را برنجاند خشنود نبود ثريا نيز قصد و منظوري نداشت و فقط مي خواست فروزان را كمي از اين حال و هوا بيرون بياورد
بنابراين گفت:"
- فروزان نگاه كن هون كه ليوان نوشابه دستشه
فروزان سرش رابرگرداند و به ان مرد نگاه كرد بيچاره مهندس جوان از اين كه ديد فروزان نگاهش مي كند نوشابه به گلويش پريد و ليوان نيز واژگون شد به سرفه كردن افتاد فروزان به ثريا كه در حال خنديدن بود نگاه كرد و گفت
- واي چقدر بد شد
- مهم نيس براش درسي شد كه ديگه چشم بهت ندوزه
فروزان دريافت كهثريا قصد تنبيه ان مرد را داشت لبخندي زد و گفت
- يكي از هوادارام پريد بايد بيشتر مواظب باشم
ثريا نيز لبخندي زد همه چشم به ميزي كه چهار مهندس جوان پشت ان نشسته بودند دوختند ان ها چهار دوست صميمي بودند كه هميشه هنگام ناهار با هم بودند مهندسي كه فروزان به او نگاه كرد مهندس علي ارمغان بود جواني خوش تيپ و زيبا به تازگي به جاي پدرش به عنوان مدير كل برگزيده شده بود او نيز از بقيه همكاران اوازه دختر زيبا و تازه وارد را شنيده بود. و مشتاق بود او را ببيند در طي چند روزي كه فروزان امده بود هر روز او را مي ديد كه تنها پشت ميزش كه فاصله چنداني با ميز ان ها نداشت نشسته و اصلا هم به اطرافش توه نمي كند مجذوب او شده بود از اين همه وقار دختر خوشش امده بود از اين كه به كسي مخصوصا مرد ها توجهي نشان نمي داد امروز هم نگاه ناگهاني و زيباي او باعث شده بود كه آن اتفاق بيفتد فروزان رو به ثريا كرد و گفت:
-خب بهتره بريم
ثريا لبخند زنان بلند شد هنگام خارج شدن ان دو چهار مرد جوان نيز با ان ها در حال خارج شدن بودند ان ها زير لب مي گفتند و مي خنديدند ارمغان نيز مي خنديد وقتي از كنار فروزان و ثريا مي گذشت نگاهي به فروزان انداخت وبعد رفت.

 

ادامه دارد ...

 

 

 

>> ( مونا )<< 

 

mona_badgirls666@yahoo .com

 

 

آرشیو فصل های رمان:

 

رمان خیال یک نگاه - فصل دهم

بهرام در سكوت چشم به دهان فرهاد دوخته بود باور نمي كرد كسي را كه دوست دارد و به او عشق مي ورزد ان قدر بي احساس بوده باشد كه فريدون را از خود براند باور نمي كرد به ارامي گفت:
- چقدر تلخ
فرهاد لبخندي زد و گفت:
- فريدون ديگه اون فريدون قبل نمي شه
بعد از لحظاتي گفت:
- بابا ما چرا ماتم گرفتيم؟ مثلا بعد از سالها همديگر رو ديديم بيا خوش باشيم
در خانه فروزان همه خوش بودند فريدون نيز با سوزي غذا را تهيه كردند و آمدند فرزانه جلو رفت و پرسيد:
- فرهاد كجاست؟

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل نهم

همان طور صحبت مي كردند وفرهاد با صحبت هايش صداي فرزانه را در مي اورد ناگهان فروزان بلند شد و گفت:
- پاك فراموش كردم بايد ناهار درست كنم شما حرف بزنيد من مي رم غذا درست مي كنم
فريدون بلند شد و گفت
- لازم نيست غذا رو از بيرون مي گيرم تو نمي خواد غذا درست كني
- نه نه لازم نيست از بيرون غذا بگيري خودم بلدم درست كنم

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل هشتم

فروزان باز هم از آنها تشكر كرد و بعد سوزان را كه خوابيده بود به آغوش گرفت و با خداحافظي كردن از خانه خارج شد
در وجودش غوغايي به پا بود فريدون خواسته بود او را برساند باور نمي كرد از تنها ماندن با او مي ترسيد اما تصميمي گرفت به خودش مسلط شود فريدون به ماشين تكيه داده بود و سيگار مي كشيد با ديدن فروزان در عقب ماشين را باز كرد فروزان با ديدن سيگار پسر عمو متعجب به او نگاه كرد اما فريدون خود را از نگاه او دور كرد رفت و پشت فرمان نشست...

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل هفتم

فرهاد از اينه به فروزان كه رنگ پريده و مضطرب بود نگاه مي كرد وضعيت او را كاملا درك مي كرد ولي مايل نبود تا اين حد رنج بكشد هر چه با فروزان صحبت مي كرد و مي خواستند كه او گذشته را فراموش كند فايده اي نداشت در طي سال هاي گذشته و در تنهايي اش بسيار رنج كشيده بود گويي گذشته و تلخي هايش نمي خواست سايه شومش را از زندگي او بردارد. فرهاد لبخندي زد و خواست با صحبت هاي طنز آلودش او را از اين حالت خارج كند اما فروزان به هيچ وجه تمايلي به شوخي هاي او در اين وضعيت نداشت.

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل ششم

فروزان هنوز هم مردد بود چند بار مي خواست به خانه آنها تلفن بكند و بگويد كه منصرف شده اما هربار به طرف گوشي مي رفت بيهوده بود سوزان هم از حركات مادرش تعجب مي كرد از ديروز كه فرهاد تركش كرده بود مدام به مهماني مي انديشيد و به اين كه چگونه با عمو رو به رو شود با زن عمو دخترش و ....

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل پنجم

مثل هميشه صبح فرا رسيده بود فروزان همچون روزهاي قبل سوزي را اماده كرد دخترك زودتر از مادر از خانه خارج شد و در راه پله ايستاد فروزان نيز به دنبال كارتش مي گشت اما ان را پيدا نمي كرد
در راه پله ها بهرام در حال پايين آمدن با ديدن دخترك لبخند زد و گفت
- سلام خانم كوچولو
سوزان نگاهش كرد و گفت
- سلام تو همون آقاهه هستي كه از مامانم ترسيدي يادته!!

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل چهارم

فرزانه در حالي كه اشك مي ريخت به طرف فروزان رفت و گفت
- به خدا منظوري نداشتم نمي خواستم ناراحتت كنم اصلا چنين قصدي نداشتم اخه خودت مقصري كه بد برداشت مي كني مدام مي خواي تا يكي حرف مي زنه بزني تو دهنش و بگي ازارت مي ده
فروزان چشمان زيبايش را به او دوخت و گفت...

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل سوم

فروزان با تعجب نگاهي به او كرد و گفت:
- كدوم عمو؟!!!!!!!!!!
- خب عمو ديگه يه عموي تازه پيدا كردم نه نه دو تا عموي تازه .
فروزان مي دانست كه سوزان با هر كسي دوست شود او را عمو صدا مي كند بنابراين تعجبي نكرد
- حالا اسم عموهاي تازه ات چيه؟
- عمو اسفندي!!
فروزان با خنده پرسيد:
- چي ؟ عمو اسفندي كيه؟
فرزانه لبخند زنان با شيريني جلو امد و گفت
- عمو اسفنديار رو مي گه رفته بوديم اونجا
فروزان با وحشت به او نگاه كرد و پرسيد:
 

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

رمان خیال یک نگاه - فصل دوم

رئيس چيزي نگفت و وارد اتاقش شد فروزان آن روز هم مثل روزهاي ديگربه كارش مي رسيد. سخت مي كوشيد تا كسي از او ايرادي نگيرد. مي خواست نمونه باشد. مي خواست فردي مفيد باشد اما به نظر خودش ديگر هيچ گاه نمي توانست فردي خوب و مفيد براي جامعه اش باشد فكر مي كرد كه فردي سرخورده و بدبخت است. كه اجتماع نيازي به وجودش ندارد. احاسي تلخ هميشه در وجودش بود و نا اميدش مي كرد اما گرماي عشق ، عشقي كه ديگر وجود نداشت نا اميدي اش را به اميد واقعي تبديل مي كرد â€" در محيط كارش با كسي دوست نشده بود از دوست شدن با اشخاص ، حتي زنان و هم جنسان خود وحشت داشت چرا كه همان دوستي با دختران و زنان â€" زندگي اش را نابود كرده بود . دوستاني كه حتي باعث شده بودند او پاكدامني اش را از دست بدهد.

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

خيال يك نگاه قسمت اول

خانه در سكوت فرو رفته بود. اسمان چادر سياه اش را به سركشيده بود و درخشندگي مرواريدها روي آن چشم آدمي را به تماشا وا مي داشت. با نگاه كردن به اسمان و دقيق شدن به آن در شب به تيرگي و مغموم بودن ان مي شد پي برد. در سكوت به اسمان نگاه مي كرد،چه شب هايي كه در نظرش اين اسمان به جاي رنگ سياهي و تيرگي براي او رنگ روشني و ارامش داشت...رنگ عشق

جهت خواندن ادامه داستان روی گزینه ادامه مطلب کلیک کنید.

> ادامه مطلب ...

 

www.iranalive.net | گروه بزرگ اینترنتی  ایران الایو اگه از این ایمیل خوشت اومد و خواستی رفقات هم حالشو ببرن ميتوني سه سوته رو دکمه Forward زیر همین ایمیل کلیک کنی!واسه همه دوستات بفرستی و يه حال اساس به اونا پرتاب کني ...

http://persianltd.com/uploads/1283225878.gif http://persianltd.com/uploads/1326744308.gif http://persianltd.com/uploads/1364309296.gif http://persianltd.com/uploads/1279716155.gif

 

 

اين ایمیل را براي دوستان خود Forward كنيد.

  

با گروه ایران روشن هر روز را به بهترین شکل تجربه کنید!

برای عضویت در گروه ایران روشن اینجا را کلیک کنید!

 

اخبار تصویری

 

گزارش تصویری: ساختمان‌سازی در منظومه شمسی

شرکت ساختمان‌سازی ژاپنی شیمیزو شاید اسم بزرگی نداشته باشد، اما برنامه‌های بزرگی برای ساختمان‌سازی حتی فراتر از مرزهای زمین در سر دارد. گزارش تصویری امروز به معرفی چند نمونه از چشم‌اندازهای آینده این شرکت می‌پردازد.

 

تصاویر عصرایران از یک روز گرم تابستانی در پارک آب و آتش

نزدیک غروب، هوا که یواش یواش تاریک می‌شه و خنک دست زن و بچه (در اینجا وجود بچه ضروری است) رو بگیر و یه جوری خودت رو برسون به حقانی. حقانی رو از غرب که به سمت شرق میای، قبل از مترو پارک طالقانیه و قبل از پارک طالقانی پارک آب و آتش!

 

پارک تفریحی در آسمان هفتم + عکس

اینجا سنگاپور است. در ارتفاع 200 متری پارک تفریحی منحصر بفردی بر فراز سه برج بلند به مساحت 12400 متر مربع ساخته شده است.بیش از 250 اصله درخت در این پارک آسمانی تعبیه شده است.

 

اولین تئاتر زنان در عربستان سعودی (عکس)

روزنامه الوطن چاپ ریاض گزارش داد نخستین تئاتر بانون در عربستان سعودی به نمایش درآمد.

 

تصویرچهره قبل‌ وبعداز پیوندصورت یک حادثه‌دیده

زنی که در سن 16 سالگی طی حادثه تیر اندازی صورت خود را از دست داده بود اکنون و در سن 27 سالگی با پیوند صورت مصنوعی چهره جدیدی به دست آورده است.

 

حتی اگر صخره‌نورد نیستید این تصاویر را ببینید!

 

 

 
     

 

Iranalive.net -  گروه اینترنتی ایران الایو

http://iranroshan.com/uploads/1307111385.gif

Iranalive.net -  گروه اینترنتی ایران الایو

 

سریال کامل فرار از زندان با دوبله فارسی
 
 
شامل هشتاد و یک قسمت این سریال با کیفیت عالی و دوبله ی کامل
 قيمت: 7500  تومان
 
صد فیلم سینمایی شاهکار برتر تاریخ سینما
 
 
 پكيج 100 فيلم شاهكار سينما - دوبله خانگی
 قيمت: 10700  تومان
 
   
مستند هزار مکان دیدنی جهان
 
 
مستند هزار مکان دیدنی جهان که قبل از مرگ باید دید
 قيمت: 6500  تومان
 
سریال جنگجویان کوهستان - لینچان
 
 
شامل تمامی قسمتهای این سریال - دوبله فارسی - سریال لینجا
 قيمت: 6500  تومان
 
   
سریال کامل دلنوازان
 
 
سریال ایرانی - پخش شده از شبکه سه - کیفیت عالی
 قيمت: 7500  تومان
 
کارتون فوتبالیستها
 
 
کارتون فوتبالیستها - سری جدید - شامل قسمتهای پخش نشده
 قيمت: 6500  تومان
 
   
فروش دویست و پنجاه بازی کامپیوتری تنها 8 تومان
   
 
فروش دویست و پنجاه بازی کامپیوتری تنها 8 تومان
 قيمت: 8000  تومان
 
پنجاه قصه صوتی و شنیدنی با کیفیت عالی
   
 
داستانهای ناطق کودکانه قدیمی با اجرای عالی - داستان علیمردان خان و سایر داستانهای شنیدنی
 قيمت: 4000  تومان
 
   
پکیج صد و سی فیلم سینمایی زیبای ایرانی
 
 
قابلیپت پخش در کامپیوتر - کیفیت عالی
 قيمت: 8000  تومان
 
سریال شاهزاده زمان یا روزگار شاهزاده
 
 
سریال کره ای تاریخی و خانوادگی بسیار زیبا
 قيمت: 8000  تومان
 

  

 

http://www.iranroshan.ir

 

اينجا ايران است؟؟؟!!!

صحنه هايي كه هرگز حتي تصور هم نمي كرديد

ديدن اين مستند ها براي تمام خانواده هاي ايراني ضروري است .

آيا از آگهي استخدام منشي از ساعت 19 تا 22 چيزي ميدانيد ؟؟؟

شما حق داريد از مسائل پيرامونتان  همانطور كه هست مطلع شويد

برترين و جنجالي ترين مستندهاي ايراني فقط در يك  dvd

شايد فرزند يا برادر و خواهر شما اسير اين دامها شوند

پشته پرده زندگي مردمان اين سرزمين را ببينيد

تا چه حد از پشته صحنه ي سينماي ايران اطلاع داريد ؟؟؟؟

باندهاي پخش عكسها و فيلمهاي خانوادگي و ...

 مستندي 100% واقعي از مسائلي كه از طريق بلوتوث به وجود آمده است

مي دانيد چند در صد جمعيت پايتخت

 عضو گروهاي شيطان پرستي شده اند

پارتي و ابتذال در ميان دختران

قيمت : 5000 تومان

خرید  اینترنتی           خرید  اینترنتی

صحنه هايي كه هرگز حتي تصور هم نمي كرديد

 براي اولين بار در ايران ، فروشگاه ما بسته اي كاملاً ويژه و اختصاصي

 را براي شما كاربران فارسي زبان تهيه نموده است

 نام اين بسته ي ارزشمند «14 مستند» است.

ما ليست مستندهاي عالي و معروف موجود در بازار را در

اين دي وي دي جمع آوري نموده ايم كه البته هر كدام

از اينها به صورت تك فروشي در فروشگاه هاي ديگر موجود هستند!

شما با مقايسه قيمت شگفت زده شويد!!!

برترين و جنجالي ترين مستندهاي ايراني فقط در يك  dvd

شايد فرزند يا برادر و خواهر شما اسير اين دامها شوند

مستند هاي فوق العاده جالب در مورد بلوتوث هاي موبايل

 مستند فقر و فحشا - (سفرهاي دختران ايراني به كشورهاي عربي)

 

قيمت : 5000 تومان

خرید  اینترنتی           خرید  اینترنتی

 

پشته پرده زندگي مردمان اين سرزمين را ببينيد

آيا از آگهي استخدام منشي از ساعت 19 تا 22 چيزي ميدانيد ؟؟؟

تا چه حد از پشته صحنه هاي سينماي ايران اطلاع داريد ؟؟؟؟

آيا از ابتذال خانوادگي در ميهماني ها و پارتي هاي شمال و تهران آگاهي داريد؟؟؟

 مستند چراغ خاموش - (استخدام منشي و فريب دختران)

مستند انتخابات - (نامزدهايي كه براي انتخابات نام نويسي كردند)

مي دانيد چند در صد جمعيت پايتخت

 عضو گروهاي شيطان پرستي شده اند

 مستند داوطلب مرگ - (برخورد با اراذل و اوباش)

مستند آسيب شناسي عزاداري - (برهنگي در عزاداري

مداحي پاپ در عزاداري- كفر گويي در عزاداري)

مستند بلوتوث بازي - (آسيب ها ، شناسائي افراد مخوف

، باندهاي پخش عكسها و فيلمهاي خانوادگي و ...

مستندي واقعاً كامل از مسائلي كه از طريق بلوتوث به وجود آمده است.)

 

 

قيمت : 5000 تومان

خرید  اینترنتی           خرید  اینترنتی

 

آيا مي دانيد چند درصد جمعيت پايتخت عضو گروه هاي شيطاني هستند!!!

حقايق تلخ وتكان دهنده از جامعه امروز ايران بايد به اين مسائل آگاهي داشته باشيد .

پشته پرده زندگي مردمان اين سرزمين را ببينيد

 مستند دختران آخرالزمان - ( پارتي و ابتذال در ميان دختران)

مستند هجوم خاموش - ( تهاجم فرهنگي و ابتذال)

مستند كراك و اكس - (اين مستند شرح حال كاملي از افرادي كه به دام اعتياد كراك و اكس افتاده اند

 را نشان مي دهد . فقط يك بار اين مجموعه را كامل ببينيد تا از عوارض كراك و اكس با خبر شويد)

شما حق داريد از مسائل پيرامونتان  همانطور كه هست مطلع شويد

آيا فقر كه در اين مستند مي بينيد عامل اصلي اين همه فساد و فحشاست ؟؟!!!

با ديدن اين مستند ها واقع بينانه به جامعه اي كه در آن زندگي مي كنيد نگاه خواهيد كرد

بله اينجا ايران است !!

چه باور كنيد چه نكنيد!!!!!

 

قيمت : 5000 تومان

خرید  اینترنتی           خرید  اینترنتی

 

ديدن اين مستند ها براي تمام خانواده هاي ايراني ضروري است .

شايد فرزند يا برادر و خواهر شما اسير اين دامها شوند

 مستند شوك - شيطان پرستي در تهران
 مستند رقص فقر
 مستند دست پنهان
 مستند فقر در لرستان
آگاهي از جامعه رمز زندگي سالم

مستندي درباره ابتذال در سينماي ايران

 

قيمت : 5000 تومان

خرید  اینترنتی           خرید  اینترنتی

بله اينجا ايران است !!

چه باور كنيد چه نكنيد!!!!!

مستند قرمز ،موضوع قرمز ،چشمان قرمز  

 در مورد اين كلمات چه مي دانيد:پشته پرده ابتذال،فحشا ،پارتي اكس ...

بيشتر بدانيد ...

 

 


__._,_.___


Your email settings: Individual Email|Traditional
Change settings via the Web (Yahoo! ID required)
Change settings via email: Switch delivery to Daily Digest | Switch to Fully Featured
Visit Your Group | Yahoo! Groups Terms of Use | Unsubscribe

__,_._,___

No comments:

Blog Archive